ارائه کننده: دکتر باغستانی از کشور ایران
موضوع پنل: پیاده روی اربعین از فرهنگ تا تمدن فرصت ها وچالش ها
مقدمه (طرح مسئله)
امروزه پیاده روی اربعین که بخشی از مراسم وسنن عاشورائی ست قرن ها پس از آئین های عزاداری از ویژگی های تازه برخوردار شده که می توان از آن به عنوان فصل نوینی در کیفیت برگزاری این مراسم دانست . جمعیت میلیونی شرکت کننده با ملیت های گوناگون و گویش های متفاوت و باور های دینی ومذهبی متنوع از آن یک اجتماع انسانی ویژه برپا کرده که در یک پیاده روی آرام و چند روزه مسیری را با همراهی مراسم متناسب با فرهنگ اربعین طی کرده و آواهای عزاداری به زبان های فارسی وعربی و ترکی واردو را استماع کرده وبا انواع پذیرائی ها در موکب های ویژه به مقصد که حرم امام حسین علیه السلام است می رسند.مسئله این پژوهش ماهیت پژوهی «پدیده پیاده روی اربعین» از منظر فرهنگی یا تمدنی بودن آن است .واز پس اثبات فرهنگی بودن این پدیده فرآیند تحول آن به یک رفتار تمدنی و تبیین فرصت ها وچالش هایی پیشاروی آن بررسی شده و پیشنهادهایی برای برون رفت از چالش ها ارائه گردیده است .
هدف نوشتار
ابهام زدائی از ماهیت کنونی پیاده روی اربعین با هدف جلوگیری از هرگونه شتاب در برنامه ریزی ها واقدامات برآمده از آن ها چرا که طبیعت اقدام فرهنگی با طبیعت اقدام تمدنی تفاوت دارد و هر گونه تشخیص اشتباه در انجام اقدامات ویژه هریک می تواند به این پدیده آسیب بزند .
روش یا منطق بررسی
منطق بررسی در این پژوهش دست یابی به داده های موجود از رخدادهای درونی وبیرونی این رخداده وتوصیف وتحلیل ماهیت آن ها از منظر فرهنگی یا تمدنی بودن که در قالب چهارچوب های نظری رایج در رابطه میان فرهنگ و تمدن و جدا دانستن آن ها از یکدیگر با وجود ارتباط عمیق و وثیق میان این دو مفهوم و تأثی آن ها بر یکدیگر انجام خواهد شد.
طرح ادعا و مدعیات دو ادعا در این مقاله مطرح شده است :
ادعای اول: فرهنگی بودن ماهیت «پدیده پیاده روی اربعین »
نخستین ادعای نویسنده این مقاله که چکیده آن ارائه می شود این است که آنچه در در هنگام پیاده روی بین المللی (محدود) اربعین رخ می دهد اولا ماهیت فرهنگی دارد و ثانیا در این اندازه از ظهور خود اجتماعی ویژه است نه یک جامعه .همین دو نکته فاصله آن را از ماهیت تمدنی داشتن بالفعل دور می سازد .چرا که اصولا تمدن بدون وجود فرهنگ وفرهنگ بدون وجود جامعه شکل نمیگیرد و پیاده روی اربعین تا اینجای ظهور خود حاوی عناصر آئینی که بخشی از مفهوم کلان فرهنگ است می باشد. و به همین دلیل سه پیش نیاز دیگر لازم دارد تا از ماهیت تمدنی هم برخوردار شود . این سه پیش نیاز عبارتند از تکامل مصادیق فرهنگ در این پدیده مانند(خلق آثار هنری و ادبیات وعلوم و دیگر مصادیق) و تحول این اجتماع به جامعه (مجموعهای از انسانها که در جبر یک سلسله نیازها و تحت نفوذ یک سلسله عقیدهها و ایدهها و آرمانها در یکدیگر ادغام شده و در یک زندگی مشترک غوطهورند و نیز نیت تمدن سازی در نگاه پروژه ای به ظهور تمدن (یعنی فراهم آوردن فضایی ویژه که مستلزم پیدایش نهاد وسازمان های تسریع بخش فرهنگ خلاقه وتجسم بخش به ایده ها وذهنیت ها در ساخت وتولید ابزار مورد نیاز و ساخت شهرها و معماری و ….) یا بدون این نیت بلکه فراهم آوردن الزاماتی که نتیجه قهری آن تمدن خواهد شد (در نگاه پروسه ای به تمدن این الزامات را می توان در یک جمله چکیده کرد اجتماع برای برآوردن نیازهای یک دیگر که به تنهایی قابل دسترس نیست برپایه مشترکات گروهی )و این مهم در حال حاضر درنیت سه گروه از شرکت کنندگان در این مراسم استقصا نشده تا بتوان به آن استناد کرد اول میلیون ها فرد پیاده رو و دوم صدها فرد موکب دار وپذیرائی کننده و سوم مدیران ورؤسای آن بخش از این جمعیت که به صورت کاروان یا تور زیارتی شرکت کرده اند نیست .بلکه شماری از مصاحبه و گفتگوهای ثبت وضبط وپخش شده با شماری از جمعیت های مختلف نه تنها نشان از فقدان برخورداری آن ها از نیت تمدن سازی در این مراسم است بلکه نشان آشکاری از تمدن گریزی است .چرا که اکثریت قاطع شرکت کنندگان در حال حاضرعضو یکی از تمدن های بزرگ کهن وجدید هستند که به این فضای پیاده روی فاقد مظاهر تمدنی (پیشرفته کنونی در همه کشورهای خود) آمده اند و نیت قریب به یقین اکثریت تنفس در این فضای معنوی ست که بخش مهمی از معنویت آن در فقدان همین مظاهر تمدنی کنونی ست. گوئیا وارد عالم معنا میشوند و از عالم مادی بیرون می روند .در حالی که در فضای تمدنی به ساخت سازه هایی در همین عالم ماده توجه وجود دارد ..چنان که اهمیت مقصد پیاده روی هم به سوی مزار شهیدی است که جانباختن در راه خداوند را بر حضور در نظم تمدنی زمانه خود ترجیح داده (نظم مبتنی بر دولت خواهی زورمدارانه نه بیعت مردم سالارانه ) و اصولا حرکت خود را برای رسیدن به ساحت عالم غیب آغاز کرده نه دنیا .و اگر هم قصد تمدن سازی ناشی از دعوت اولیه کوفیان از مقاصد حضرت بوده نه از سوی امامان پس از ایشان آشکارا تئوریزه شده (به دلایلی چون تقیه و موکول کردن امر حکومت به عنوان نماد مهم تمدن به عهد ظهور حضرت مهدی موعود عج ) وعدم تئوری پردازی کافی در این باره در عهد غیبت تا پیش از انقلاب اسلامی به صورت غالب از سوی عالمان شیعی (به دلایلی چون عدم امکان تشکیل حکومت و نیز باور عمومی به دولت جهانی حضرت مهدی عج ) و اختلاف بر سر مقصد اصلی امام در میان تئوری پردازان (شهید جاوید و حماسه حسینی) وتأکید بیشتر برگریه و مراسم عزاداری در روایات و سیره ائمه علیهم السلام و علما که اصلی ترین اجزای این مراسم را تشکیل می دهد که موجد آن فضای معنوی است .وتلقی عمومی جمعیت پیاده رو از یک حرکت سالانه که در زمان خاصی آغاز و پایان می یابد .در حالی که امر تمدنی مستلزم تداوم است . پس استناد به حضور جمعیتی از ملل مختلف که به ویژه در سال های اخیر میلیونی شده واز تنوع فرهنگی بیشتری این پیاده روی را برخوردار کرده ونمایندگان خرد فرهنگ های بیشتری را در خود دیده نمی تواند حکایتی از ماهیت تمدنی آن داشته باشد .اما فی الجمله به دلیل همین ماهیت فرهنگی ظرفیت یافرصتی بالقوه تمدنی در آن وجود دارد .(اجتماع میلیونی برخوردار از انس و قابل تحول به همکاری بر پایه مشترکات انسانی و عقیدتی موجود )
ادعای دوم: چالش های موجود بر سر فعال کردن ظرفیت تمدنی پیاده روی اربعین
اول نقصان ابعاد فرهنگی پیاده روی اربعین (تا تبدیل شدن به یک فرهنگ فراگیر زیر ساخت تمدن)
دوم: موضوع چالش های مربوط به جامعه سازی مبتنی بر فرهنگ (مبتنی بر رفع نیاز از یکدیگر) اربعین .
سوم: چالش ابعاد ملی یافتن فرهنگ اربعین در عراق وایران (نامتناسب با تمدن بزرگ اسلامی )
چهارم: چالش تمدن اندیشی یا تمدن ستیزی در عناصر تشکیل دهنده پیاده روی /کنش های رایج در مسیر و مقصد
پنجم:چالش تحلیل های جامع از نقش مورد انتظار از ظرفیت تمدنی پیاده روی
ششم :چالش تبیین جامع از وضعیت تمدنی ایران و جهان اسلام(از منظر گرایش های موجود یرای معقول کردن انتظار از ظرفیت تمدنی اربعین )
هفتم :چالش طراحی و تبیین چشم اندازی از مراحل و منازل استفاده ظرفیت بالقوه تمدنی در مسیر پیاده روی اربعین .
هشتم :چالش تعیین رویکرد تمدنی پیش رو ( انتخاب تمدن به مثابه یک پروسه یا یک پروژه ولوازم متفاوت آن ها مانند تعامل تمدنی یا تقابل )
نهم:چالش تعیین مقصد تمدنی به تناسب سنجش ظرفیت تمدنی اربعین (سازنده یک سبک زندگی نو / یک نظام اقتصادی تازه /یک نظام آموزشی جدید و..) تعریف مصداق تمدن ( تمدن اسلامی با استفاده از الگوی پیشین / یا تمدن ایرانی اسلامی یا تمدن اسلامی ایرانی یا تمدن شیعی برپایه اندیشه مهدویت والزامات هر یک از آن ها )
نتیجه:
با توجه به چالش های موجود در مبدآ و مسیر و مقصد پیاده روی اربعین در بنیان سازی حرکتی نو در زمینه سازی برای تمدن نوین اسلامی، لزوم تعیین تکلیف مبادی نظری وچالش های عملی که در این نوشتار به بعضی از آن ها اشاره شد، تداوم نگاه و رویکرد فرهنگی بیشتر (از آنچه تا کنون به این پدیده شده )باید که محور هر گونه مطالعه نظری واقدامات عملی باشد. و با ترسیم نقشه راه برای افزایش این ظرفیت ها در بلند مدت، این پدیده فرهنگی را در فرهنگی ماندن امداد کرد و با حوصله تحولات میدانی آن را رصد کرده و در فرآیند تمدنی شدن آن بدون فراهم شدن زیر ساخت های مناسب آن شتاب نکرد . زیرا در صورت هرگونه اقدام عجولانه منجر به سیاسی شدن پر شتاب این پدیده فرهنگی که هنوز قوام نیافته خواهد شد و به سان میوه نارس از درخت چیده شده ای می ماند که امکان باوری نوبه نو فرهنگی از آن سلب گردیده وخود عرصه ای تازه بر سر استفاده یا سوء استفاده از آن را در میان دولت های جهان اسلام به ویژه دولت های مستقر در همسایگی این پدیده به وجود آورده و برچالش های موجود در میان آن ها خواهد افزود و فرصت بزرگ صلح خواهی در منطقه جنگ زده خاورمیانه (غوطه در فضای جنگی وخسته از جنگ های مداوم وطولانی) که در درون این پیاده روی نهفته است را بر باد خواهد داد.