انکار خدای متعال، از دیرباز در میان سرسپردگان نفس و شیطان وجود داشته است. برخی نیز راهی میانه برگزیدند و خلقت عالم را از خدای دانستند، اما امتداد و اداره عالم را نیازمند به فعالیت و مداخله مستمر سازنده عالم ندانستند! تا بدین بهانه، بی نیازی از «آسمان و وحی»، همچنین «انقطاع از آینده الهی» را فریاد برآورند! این موضوع که به تدریج در طی تاریخ، به عنوان مبناى فکر یهودی درباره خداوند قرار گرفت، یکى از جنبههاى شأن نزول آیةالکرسى در سوره بقره، آیه64 سوره مائده، آیه 36 سوره قیامت و برخی دیگر از آیات می باشد. در آیه64 سوره مائده آمده است:
«وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ…»
و يهود گفتند: دست خدا بسته است. دستهاي خودشان بسته باد. و به [سزاي ] آنچه گفتند، از رحمت خدا دور شوند. بلكه هر دو دست او گشاده است، هر گونه بخواهد ميبخشد…
این موضوع، سال ها بعد، به نظریه ای منسجم و به ظاهر علمی توسط رین دکارت مسیحی (1650ـ1596) تبدیل گردید. وی که معتقد به «تباین میان ماده، روح و خدا» بود، در همراهی با پیش زمینه هایی از نظریات توماس هابز، لئوناردو داوینچى و گالیله، نظریه ساعتگونه کیهان و سازنده لاهوتى آن را در قرن 17 میلادی در عرصه فلسفه و کیهانشناسى مطرح و تشریح کرد! بر اساس این نظریه، عالم بسان ساعتی است که منفک و مستقل از سازنده خود عمل می کند. این نوع از اندیشه، در قرن نوزدهم میلادی، دو سامانه عظیم را برای اداره جهان در معرض بشریت قرار داد: سامانه «کمونیسم» و سامانه «لیبرالیسم»!
در مقابل، ادیان الهی از ابتدای خلقت انسان، «توحید» را جاری و ساریِ در عالم دانسته، «ولایت» خدای متعال را مکانیسم حرکت بخش عالم از «حیات دنیا» به «حیات طیبه» و «دارالآخره» معرفی کرده، و از چگونگی حضور توحید و چگونگی راهبری عالم توسط ولایت، سخن های بسیاری را بیان کرده اند! این بیانات، گفتگوهای بسیاری را میان اندیشمندان و بزرگان جهان شکل داده است، ضمن آنکه تجربیات گسترده و متنوع بشر در طول تاریخ، وجود عناصر آسمانی در «اداره عالم» را برای صاحبان فطرت به اثبات رسانده است.
قرآن کریم که عالمانه ترین مباحث در موضوع «اداره الهی جهان» را بیان نموده است، شیوه و مکانیسم این اداره را در تعامل میان «عناصر آسمانی» و «عناصر زمینی» دانسته و نقطه تلاقی و مدیریت سالیانه این اداره را، «لیله القدر» معرفی نموده است؛ «لیله القدر»ی که در میان امت های پیشین نیز وجود داشته (تفسیر قرآن، شهید مطهری، ص254) و حسب آیات سوَرِ بقره، دخان و قدر، در ماه رمضان قرار دارد:
ـ «إِنّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ» قدر1
ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم.
ـ «حم * وَ الْكِتابِ الْمُبينِ * إِنّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ إِنّا كُنّا مُنْذِرينَ» دخان1-3
حاء، ميم. * سوگند به كتاب روشنگر، * [كه] ما آن را در شبي فرخنده نازل كرديم، [زيرا] كه ما هشداردهنده بوديم.
ـ «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ…» بقره185
ماه رمضان [همان ماه] است كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابي ] كه مردم را راهبر، و [متضمّن] دلايل آشكار هدايت، و [ميزان] تشخيص حق از باطل است…
خدای متعال در این «لیله» که بسان قرارگاهی عظیم است، با استفاده از ظرفیت کارگزاران الهی، «قواعد، ساختار و نقشه کلی عالم» را در قالب «قرآن کریم» نازل کرده، چگونگی حرکت از وضعیت «حیات دنیا» به سوی «حیات طیبه» را روشن نموده و پس از آن نیز، این نقشه را به تدریج بر زمین محقق می سازد! در این میان، «امر الله» یا همان «برنامه ای الهیِ» عبور از دنیا به سوی آخرت و حاکمیت حق، توسط «روح» القدس و در همراهی ملائک، بر عبدی آسمانی که در زمین در حال زیستن است نازل شده، و امور سالیانه با مدیریت او سامان می یابد. این مهم در آیات سوره نحل و قدر مورد اشاره قرار گرفته است:
ـ «أَتى أَمْرُ اللّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا يُشْرِكُونَ * يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ أَنْ أَنْذِرُوا أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنَا فَاتَّقُونِ» نحل1و2
[هان] امر خدا دررسيد، پس در آن شتاب مكنيد. او منزّه و فراتر است از آنچه [با وي] شريك ميسازند. * فرشتگان را توسط «روح»، به فرمان خود، بر هر كس از بندگانش كه بخواهد نازل ميكند، كه بيم دهيد كه معبودي جز من نيست. پس، از من پروا كنيد.
ـ «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ» قدر4
در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، از هر امری [كه مقرّر شده است] فرود آيند
ـ «فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ» دخان4
در آن [شب] هر [گونه] امری [به نحوي] استوار فيصله مييابد.
و جالب آنکه «امر الله» یا همان «برنامه ای الهیِ» عبور از دنیا به سوی آخرت، در شب قدر هر سال، در قالب امور مختلف برزخی، به شکلی حکیمانه، تفریق و جداسازی شده و جهت تحقق به سوی دنیا ارسال می گردد:
ـ «فيها يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكيمٍ * أَمْرًا مِنْ عِنْدِنا إِنّا كُنّا مُرْسِلينَ * رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ» دخان4-6
در آن [شب] هر [گونه] امری [به نحوي] استوار فيصله مييابد. * [اين] امری است از جانب ما بدرستی که ما فرستنده [آن] بوديم. * [و اين] رحمتي از پروردگار توست، كه او شنواي داناست.
اموری که در رحمت واسعه پروردگار فرو فرستاده شده، خلق و رزق و حیات و موت، و سایر حیطه های عالم و آدم را در بر گرفته، و مسیر «سلام»ت را از درون دنیا به سوی دوران «دار السلام» و «مطلع الفجر» مهدوی، باز می نماید:
ـ «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ فيها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ * سَلامٌ هِيَ حَتّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ» قدر4و5
در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، از هر امری [كه مقرّر شده است] فرود آيند * [آن شب که در هر سال واقع می گردد] تا مطلع الفجر [عالم،] صلح و سلام است.
با تامل در این آیات دریافتیم که «لیالی قدر»، قله های تصمیم گیری عالَم بوده و مکانیسم اداره عالم و عبور از وضعیت «دنیا» به سوی «مقاطع آخرت»، به عنوان بحثی مشترک در سه سوره نحل، دخان و قدر مطرح می باشد! علاوه بر آنچه گذشت، هر یک از سوره های مذکور، بر بخش دیگری نیز تمرکز کرده و «نقطه عطف»ی در میان «قله های قدر» را مورد تبیین قرار داده است:
ـ اولا سوره قدر، چگونگی نزول نقشه کلی عالم یا همان «قرآن» را در «لیله القدر» صدر اسلام علنی نموده است.
ـ ثانیا سوره دخان، چگونگی شکل گیری «امر» سخت و صعب «آخرالزمان» و نسبت آن با «لیله قدر» را محل مطالعه قرار داده است،
ـ و ثالثا سوره نحل، با تمرکز بر خلقت عالم و آدم در دوره «حیات دنیا» و با ذکر «نعمات» گوناگون، حیطه های تصمیم «لیالی قدر» را آشکار ساخته، و «رفتار شناسی» صحیح در قبال برنامه الهی یا همان «امر الله» را تبیین نموده است!
از جمله رفتارهای مطرح در سوره نحل:
ـ رفتار انسانیِ «تعجیل گر» نسبت به «امر الله» است که مورد نهی قرار گرفته و رفتار «صبر» در قبال «امر الله» که در انتهای سوره، در آیه127 از رسول خدا مطالبه شده است.
ـ همچنین رفتار «صالحانه مبتنی بر ایمان» که نتیجه «احیاء به حیات طیبه» را به دنبال خواهد داشت و مباحث آن در دهه اول، بر محور آیه 97 سوره نحل مورد سخن قرار گرفت و در مقابل، رفتار ترجیح «حیات دنیا» به «آخرت» است که در آیات مختلف از جمله آیه 107 نحل مورد مذمت واقع شده است.
در این بین، داشتن گوشی شنوا کافی است تا پیام کوچ کردن و «الرحیل» را از فراز «قله های قدر» بشنود و در همراهی با برنامه خدای متعال، که در این سوره بیان شده است شتاب نماید؛ شتاب در برنامه ای که با صدای چکیدن تک تک قطرات باران به گوش می رسد و از رویش و سرسبزی تمام نقاط زمین عیان می گردد. شتاب در دیدن حقایق الهی و همراهی با برنامه خداوند از حیات دنیا به سوی حیات طیبه مهدوی:
ـ «وَ اللّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحْيا بِهِ اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ في ذلِكَ لآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ» نحل65
و خدا از آسمان آبي فرود آورد و با آن زمين را پس از پژمردنش زنده گردانيد، قطعاً در اين [امر] براي مردمي كه شنوايي دارند نشانهاي است