خدای متعال در قرآن کریم، مقاطع دوران دنیا را در 3 آیه، با مثال هایی مشخص مورد سخن قرار داده است: در آیه24 سوره یونس، مقطع اول را «به محصول نشاندن زمین توسط نعمات آسمانی» دانسته، مقطع دوم را مقطع «زینت بخشی زمین و قدرت نمایی انسان» و مقطع سوم را «وقوع عذاب و درو شدن داشته های بشری» معرفی کرده است . در آیه45 سوره کهف، با همان تعابیر از مقطع اول سخن گفته و مقطع سوم را زمان «خشکیده شدن داشته ها، و پراکنده شدن» آنها دانسته است . در آیه20 سوره حدید نیز، با تعابیری مشابه از مقطع اول سخن گفته و مقطع سوم را زمان «خشکیده شدن داشته ها، و خاشاک شدن» آنها معرفی نموده است
اینک بشریت در مقطع اول حیات دنیا، همچنین مقطع سوم قرار نگرفته است. آنچه مهم است آن است که بدانیم مقطع کنونی، مقطع دوم «حیات الدنیا» بوده و حسب آیه24 سوره یونس، در این زمان، «زینت بخشی زمین»، در حد اعلای خود شکل گرفته و مردمان نیز، گمان بر قدرت و سلطه بر زمین دارند! یعنی همان مقطعی که ابلیس، از ابتدا چشم انتظار آن بوده و پس از اخراج از بهشت، در طی ده هزار سال گذشته، بذرهای شیطانی خود را برای برداشت در این دوره کاشته است، تا به «زینت بخشی» و «اغواء» گسترده بشری، بیش از گذشته اقدام نماید.
«زینت بخشی» و «اغواء»، دو «راهبرد» اساسی ابلیس در دوران «حیات الدنیا» است. این مهم در آیات 13-17 سوره اعراف و 77-83 سوره ص مورد اشاره قرار گرفته و به دقت در کریمه 39 سوره حجر بیان شده است: «…لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي اْلأَرْضِ وَ لأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ» ! آنچه ابلیس تحت دو راهبرد اساسی واقع کرده است، با نیتِ تقابل با صراط مستقیم بوده، و هجمه ای «همه جانبه» را برای تحت الشعاع قرار دادن همه زندگی آدمی در پی داشته است. در آیه17 سوره اعراف سخن وی، به هنگام اخراج از بهشت اینچنین بیان شده است: «…من هم براي [فريفتن] آنان حتماً بر سر صراط مستقیم تو خواهم نشست. * آنگاه از پيش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها ميتازم، و بيشترشان را شكرگزار نخواهي يافت». آیه64 سوره اسراء نیز گواهی بر وقوع این هجمه همه جانبه است.
این هجمه شیطانی که در خلال تاریخ، پیوسته از طریق ابزارهای «القاء»، «وسوسه»، «وحی» و «همزات» شیطانی شکل گرفته است، تقابل با انبیاء الهی را انسجامی بیشتر بخشید و «شیاطین انسانی» را در کنار جبهه «شیاطین جنی» قرار داد؛ موضوعی که در آیات مختلف قرآن کریم از جمله در آیات 112 تا 121 سوره انعام و آیات سوره ناس مورد اشاره قرار گرفته است! اینک پس از طی مقطع اول از حیات دنیا، به نظر می رسد که طلیعه های مقطع دوم، یعنی «دوره زینت زمین» و «اغواء»، از دوران صنعتی اول در قرن18 میلادی آغاز شده و با انقلاب صنعتی دوم (یا فناوری) از نیمه دوم سده19 ادامه یافته است، ضمن آنکه دوره «مدرنیته»، «پست مدرن» و «ترنس مدرن» شدت تحقق دو راهبرد «زینت بخشی» و «اغواء» شیطانی را بیشتر نموده است!
اینک ابلیس، دو راهبرد اساسی خویش را بیش از گذشته محقق ساخته و هجمه همه جانبه خویش علیه انسان را «از پيش رو، از پشت سر، از سمت راست و از سمت چپ» با استفاده از «ابزارهای نوین» شدت بخشیده است! تاختن ابلیس که از ابتدای هبوط شکل گرفته بود، در دوره 200 ساله اخیر، حسب «نظامات اجتماعی» گسترده و «ابزارهای قدرتمند» زمانه، انسجامی اساسی یافته و با استفاده از شبکه ای وسیع از «شیاطین انسی و جنی» آشکارتر گشته است! شبکه ای که اکنون، پشتیبانی خود از نظام «ماسونی و ایلومیناتی» موجود در کشورها را علنی ساخته و «صهیونیسم جهانی» را ابزاری برای تحقق خواسته های ابلیسی خویش قرار داده است.
چه اینکه ماسون ها در قرن شانزدهم میلادی، از پشت پرده اندیشه خود رونمایی کردند و به احیاء جادوگری و شیطانپرستی در قاره اروپا پرداختند! در 1832 نیز انجمنِ متنفذ «استخوان و جمجمه» را در دانشگاه ییل آمریکا تاسیس کردند، همان انجمنی که برخی از سیاستمداران و روسای جمهور آمریکا و اروپا از آن برخاستند. همچنین ماسون های اشرافی انگلستان، در اوائل قرن نوزدهم میلادی، گروه شیطانپرستی «باشگاه آتش جهنم» در شهر لندن را تأسیس نمودند و شهر لندن را مرکز شیطانپرستی در اروپا قرار دادند. در دهه 1960 نیز، سرمايه داران یهود، این گروه را حمایت نموده و چند گروه شیطانپرستی را در انگلستان و آمریکا به وجود آوردند، که معروفترین آنها تشكيل «کلیسای شیطان» در شهر سانفرانسیسکو میباشد .
همچنین باید گفت که صهیونیستها، در قرن هیجدهم میلادی از پشت پرده اندیشه خود رونمایی کرده و به اعتراف خود، سازمان «فراماسونری جدید» را برای تضعیف ملتها و برتری بر آنان ایجاد کردند. در حال حاضر فراماسونری به عنوان سازمان مخفی پشتیبان صهیونیسم بوده و در پروتکل های صهیون، اینچنین درباره ي خود به عنوان «سازمان مخفی یهود» یاد کرده است: «…چه کسی میتواند یک قدرت مخفی را از بین ببرد؟ این قدرت مخفی قدرت ما است. فراماسونری خارجی فقط به منظور مخفی نگه داشتن نقشههای ما است و شعاع و طرز این قدرت مخفی و محل اجرای آن برای همیشه بر ملتها پوشیده است .
حکایت آنچه گذشت، حکایتی کلی و تاریخی، از انسجام بخشیِ جبهه باطل با محوریت «شیاطین جن» است که در گام اول، «شیاطین انس» را پشتیبانی نموده و در گام های بعدی، برای ورود بیشتر آنها به فضای اجتماعی و اداره جهان، از ظرفیت های مختلف انسانی استفاده نموده و مکاتب «ماسونی» و سپس «صهیون» را ایجاد نموده است تا اینچنین، در طی 200 سال اخیر، دو راهبرد اساسی ابلیس یعنی «زینت بخشی دنیا» و «اغواء انسان ها»، با مکانیسم هایی قدرتمند و انسانی، سامان یابد و چهره زمین، به چهره ای طغیانگر علیه توحید و وحی تبدیل گردد! طغیانی که از نظام فرهنگی جهان برخاسته است و به سایر نظامات مدیریتی جهان تسری یافته است! و البته باید بدانیم که این تحلیل، بدون اطلاع از فرصت های ایجاد شده جهت انسجام مومنین، و گام های مهدوی ایشان، تحلیلی ابتر است. این مهم را در بخش بعدی مورد گفتگو قرار می دهیم.
پروردگارا! ما را از فساد دوره «زینت زمین» مصون بدار و نسبت به «فرصت های الهی» ایجاد شده، اهل سبقتمان قرار ده!