ما در این سیر از مطالب، تلاش داریم تا با تمرکز بر آیات قرآن کریم و این مادبه و سفره الهی، سرزمین مهدویت را بشناسیم، دوران خودمان را در میان ادوار مختلف بشناسیم و نسبت زمانی و رفتاری خود را با مهدویت کشف کنیم.
گفتیم که بر اساس کریمه 28 سوره بقره، مهمترین ویژگی مشترک «دوره دنیا» و «دوره مهدویت» وجود عنصر «حیات بخشی» است، اینجا یک سؤال پیش رو قرار میگیرد که اگر چنین است، پس چه تفاوتی میان این دو دوره وجود دارد؟ که اگر تفاوتی میان دوره دنیا و دوره مهدویت نباشد، اساساً نیازی به تکرار دوره مهدوی نیست!
در پاسخ عرض میکنیم که مجموع آیات قرآن کریم، تفاوت حیات در «دوره دنیا» و «دوره مهدویت» را برای ما به وضوح عیان کرده است! هم «آیات مربوط به حیات» و زندگی، هم «دیگر آیات مصرح»، و هم «آیات مفهومی مهدویت»! یعنی حداقل 3 دسته از آیات، «تفاوت حیات» در دوران دنیا با دوران مهدوی را مورد اشاره و سخن قرار داده! از آیات مربوط به حیات و زندگی شروع کنیم.
وقتی به قرآن کریم رجوع میکنیم، و آیات مربوطه به تعبیر «حیات» و «الحیاه» را بررسی میکنیم، میبینیم که این آیات در 2 حوزه کلی قابل دسته بندی است. اکثر آیات مربوط به تعبیر حیات، از «حیات الدنیا» سخن میگوید. یعنی از 67 آیه حیات، 66 آیه از «حیات دنیا» سخن میگوید! 60 آیه به صراحت با همین تعبیر و 6 آیه در مفهوم! تنها آیه 97 سوره نحل است که از موضوع و مفهوم حیاه دنیا سخن نمیگوید و دورانی متفاوت را تبیین مینماید. خدای متعال در این آیه، با تعبیر «حیاه طیبه»، بین حیات دنیا و حیات مهدوی فاصله گذاری میکند:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَکرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَلَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا کانُوا یعْمَلُونَ»
بر این واقفیم که دوران آخرت، دوران برداشت است و دوران دنیا، دوران عمل! و عمل صالح هم عملی در راستای اصلاح به سوی جامعه صالحین است! عمل صالح موجب میشود تا تعبیر «فَلَنُحْیینَّهُ» یعنی حیات بخشی مجدد تحقق پیدا کند! انسان مؤمنی که در درون دنیا واجد «حیات» است، با انجام عمل صالحانه، وعده «حیاه طیبه» به او داده میشود! حیاتی مجدد در دنیا و در جغرافیای سرزمین ظهور، چنانکه در آیه 28 سوره بقره نیز از این حیات مجدد سخن به میان آورده شد! شاید بعید دانستن حیات مجدد از سوی انسان، موجب شده که خدای متعال با «ل» تاکید و با «نون تاکید ثقیله» قطعی بودن این نوع از حیات را در آینده به رخ انسان بکشد! و از شروط حیات مجدد در سرزمین ظهور سخن به میان آورد. شرط ایمان و عمل صالح! و البته تعبیر «وَلَنَجْزِینَّهُمْ» هم حکایت از این موضوع دارد.
ذکر خاطرهای در اینجا بی مناسبت نیست. یادم میآید در مقطع دبیرستان، مدرسی در حوزه معارف اسلامی داشتیم که منکر موضوع رجعت انسان بود. من در آن دوران با آنکه هنوز طلبه رسمی نشده نبودم از محضر برخی حضرات آیات به دلیل صفای باطنیشان، به شکل مستمر و روزانه استفاده میکردم. یکی از این عزیزان مرحوم آیه الله مجتهدی بود. سخن معلم را برای ایشان نقل کردم. ایشان فرمودند این معلم ضروری مذهب را نفی کرده و شانیت معلمی و تدریس خود را از دست داده. این موضوع را با معلم محل گفتگو قرار دادم تا نگاه خود را تغییر دهد! معلم معارف و انکار ضروری مذهب در دهه اول انقلاب اسلامی! پس تاکید خداوند به جاست.
یک جمع بندی کنیم: آنچه گذشت مربوط به آیات واضح با تعبیر حیات و الحیات بود. البته با مطالعه بیشتر و ورود به سایر هم ریشههای قرآنی، موارد مطالعه مفهومی تا 184 مورد در 161 آیه افزایش پیدا میکند. در این مجموعه جدید، مفهوم حیات دنیا گاهی روبروی مفهوم آخرت، گاهی روبروی مفهوم قیامت، و گاهی روبروی مفهوم بعث و یوم یقوم الاشهاد است.
بر اساس آنچه گذشت، اگرچه این آیه، در دنیا هم مصادیق و تاویلاتی میتواند داشته باشد، اما به نظر میرسد که محل تحقق اصلی آیه، سرزمین مهدویت است! سرزمینی که پاداش عمل صالحین است «وَ لَقَدْ کتَبْنَا فی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّلِحُون» (انبیاء/105) سرزمینی که اجری نیکوتر از عمل انسانی برای انسان در نظر گرفته شده!
بر اساس استدلالهای مزبور، «حیات الدنیا» در مقابل «حیاه طیبه» مهدوی قرار دارد. گویی اصل حیات در دوران مهدویت است، و حیات ظاهری دنیایی، نشانی کوچک از حیات مادی و معنوی آن دوران است! در دوران حیات دنیا، با واجد شدن ایمان و انجام عمل صالح، از نور سرزمین ظهور، و از جنس حیات طیبه مهدوی بهره مند میشویم و تضمینی الهی برای حضور در دوره آتی عالم اخذ میکنیم.
از خدای متعال توفیق میطلبیم تا رمضان ما را با رمضان امام عصر گره زند و از حیات طیبهای که او به اذن الله در سرزمین ظهور برپا میکند بهره مندمان سازد تا برای او باشیم و برای تعجیل در ظهور او، وجود خویش را وقف مسیر آسمانیاش قرار دهیم.