ارائه کننده: دکتر ساربان نژاد
موضوع پنل: مبانی فلسفی و عرفانی عدد چهل
برخی از مفاهیم در فرهنگ بشری قداستی عامتر و فراتر از ادیان دارد و بنابراین ادیان در این مفاهیم مشارکت میکنند. میزان فراگیری این مفاهیم، حیطه فرهنگها و سنتها را دربر میگیرد از جمله “عدد” که در فرهنگهای دارای ریشه معنوی سابقهای دیرینه دارد. در طلیعه نوعی نگرش نظاممند به جهان (فلسفه) نخستین بارقههای نظاممند راجع به عدد را در اندیشههای فیثاغورث مشاهده میکنیم البته در ایران و هند هم این قداست را داریم که هر عدد شأن خاص خود را دارد.سومریها برای خدایان شان شئونی قائل بودند از جمله تناظری که بین هر خدا با یک عدد برقرار میکردند، حتی در اندیشههای دینی هم اگر دقت کنیم میبینیم عدد سه ما را به یاد تثلیث میاندازد. پیامبر میفرماید از دنیای شما، محبت سه چیز بر من واجب شد. هر جامعه و فرهنگی ممکن است قرائت خاصی از قداست هر عدد داشته باشد که واجد تعاریف و مصادیق متفاوتی با جوامع دیگر است.
مفهوم زیبایی در غرب یک مفهوم اصالتاً حسی است اما در فرهنگ اسلامی و کربلا و عاشورا دچار دگرگونی مفهومی میشود. برای یک انسان غربی قابلدرک نیست که کسی در صحنهای با گریبانهای دریده و گونههای خاکآلود مواجه شود و در انتهای یک مسیر میگوید جز زیبایی چیزی ندیدم. لذا مفاهیم مختلف در نظامهای معرفتی مختلف دچار قبض و بسط مفهومی و مصداقی متفاوتی میشوند. در فرهنگ اسلامی در ساحتهای مختلف اهمیت عدد را در حکمت، فلسفه، عرفان، روایات و آیات قرآن مواجه هستیم اما مهمترین نگرش ها در طول تاریخ حکمت و فلسفه اسلامی، علم میزان است و کاربرد عدد در تبیین نظام تطابقات که بین غیب و شهادت معنا پیدا میکند. میزان هفت، دوازده، نوزده و ۲۸، چهار نظام عددی است که عوالم غیب و شهادت را در تناظر با یکدیگر قرار میدهد. تعداد ابدال چهل نفر است و چهلستون قبه الخضرا را نماد این چهل ابدال میدانند. در تاریخ فلسفه اسلامی، نخستین تفکر نظاممند به عدد را در اندیشه اخوانالصفا میبینیم که دانشنامه رسائل اخوانالصفا را در پنجاه و دو جلد به یادگار گذاشتهاند. اهمیت عدد چهل را در چند ساحت مختلف میتوانیم پیگیری کنیم. در قرآن عدد چهل را داریم که هم جنبه تبشیری دارد و همشأن تنزیلی.
آیه ۲۶ سوره مائده ماجرای سرگردانی قوم بنیاسرائیل به مدت چهل سال بابت نافرمانی این قوم است. آیه ۱۵ سوره احقاف میفرماید و انسان را وصیت کردهایم که نیکی کند به والدین (حتی بلغ اشده اربعین سنه)؛ این آیات و روایات به اهمیت عدد ۴۰ اشاره دارد. اما در حوزه روایات یک مورد را اشاره میکنم در بحارالانوار، ناقل حضرت امام حسن مجتبی ع از زبان علی علیهالسلام نقل میشود که ماجرای سوءقصد به جان امام حسن انجام و ایشان زخمی میشوند و اعلام میکند که معاویه را نسبت به امام حسن ع، مردم زمانه ترجیح میدهند و از حضرت علی علیهالسلام نقل میکنند در زمانی که من نیستم در عصر معاویه چنین میشود و در بخش پایانی روایت، زمان بههمین منوال سپری میشود تااینکه خداوند مردی را در آخرالزمان مبعوث خواهد کرد و به واسطه آیات خودیاری میکند تااینکه مردم مطیع میشوند و زمین را پر از عدلوداد و نور و برهان خواهد کرد، طول و عرض شهرها برایش مطیع میشوند، کافری نیست مگر ایمان میآورد و زمین گنجینههای خود را عرضه میکند، آن مرد مدت چهل سال پساز استقرار دولت نهایی حکمروایی میکند.
بحث اربعین
هرچند بحث اربعین و اینکه آیا چهل روز بعد از شهادت امام حسین، کاروان اسرا به کربلا برگشتهاند و یا نه محل اختلاف است، برایاینکه ارتباطی بین عدد چهل و قرآن و حادثه عاشورا برقرار کرده باشیم:
یک) آیه خطاب به شیطان کهدخداوند میفرماید چه چیز تو را مانع شد از اینکه آنچه را به دو دست خود آفریدهام سجده نکنی؟ کلمه دو دستم واجد اهمیت خاصی است در این آیه.
دوم) میقات طور سینا (و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر…)، چرا ده شب اضافه شد و از همان ابتدا چهل شب وعده گذاشته نشدهاست؟ عدد چهل نماد کمال است در اندیشه اسلامی، انسان مظهر آفرینش بر مبنای غیب و شهادت و نیز صفات جمالی و جلالی خداوند است. ملاصدرا در جلد سوم تفسیر خود روایتی را از کتاب عبارفالمعارف شیخ شهابالدین سهروردی ذکر میکند که خداوند میفرماید آفرینش انسان با دو دست خداوند، درنهایت باعث رسیدن نوع انسان به مقام جامعیت میشود. تخمیر کردم گل انسان را با دو دستم به چهل سحر. این حدیث قدسی تأییدی بر این است که آفرینش انسان در چهل سحر انجام میشود تا انسان جامعیت خود را علاوه بر خلقتش در پروسهای چهل منزلی بدست آورد. اصولاً در دکترین بنیادین اندیشه اسلامی، هر رفتی برگشتی و هر صعودی نزولی در پی دارد.
لذا حرکت ده روزه امام حسین علیهالسلام در محرم، در چهل روز به کمال و بالندگی میرسد. قوس نزول ده منزل بعدها توسط امام سجاد ع و حضرت زینب سلامالله به عدد چهل به کمال میرسد، هر رفتی باید به یک برگشتی ختم شود. مثلاً از منظر ابنعربی به استناد انا لله و انا الیه راجعون، به قوس صعود و نزول ارجاع دارد. لذا اربعین ضرورت داشت برای اینکه حرکتی که در عاشورا و کربلا اتفاق افتاد به کمال خود برسد و تائیدی بر اینکه عدد چهل در اندیشه اسلامی نماد کمال و تمام است و اگر به این عدد پرداخته نشود گویی حرکت اباعبدالله علیهالسلام ناتمام ماندهاست. بههمین دلیل عرصه کربلا، میدان بلوغ، بالندگی و بارور شدن تمام شئون معرفتی انسان است و اربعین این شعور را به کمال خود میرساند.