بسم الله الرّحمن الرّحيم
هفتمين کنگرههاي بينالمللي اربعيني «عهد مع الحسينعليهالسّلام» و «لقاء الحسينعليهالسّلام»
شنبه: 99/7/12 ساعت: 12:30 تا 14:30
نشست روز دوم/ قم؛ پژوهشگاه علوم اسلامي
در ابتداي جلسه دکتر نجف لکزايي رياست پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي قم پس از سلام و صلوات به پيشگاه خداوند و ائمّهي اطهار و نيز عرض سلام و خير مقدم محضر همهي اساتيد ارجمند و همچنين عرض تسليت به مناسبت ايام اربعين؛ از خداوند متعال درخواست کردند که اين محروميت از زيارت که امسال دچار آن هستيم، در دوره هاي پيش رو برداشته شود و دوباره توفيق زيارت پيدا کنيم. ان شاء الله!
ايشان بحث خويش را با عنوان« اربعين و حکمراني قرآني با تأکيد بر شاخص استقامت» آغاز نمودند و بيان داشتند که: “خداوند متعال هم به رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمودند: «فَاستَقِم کما أُمرت» و امر به استقامت کردند و هم به امّت اسلامي؛ چنان که در روايت است: «شيبتني سورهُ هودٍ» يعني سورهي هود مرا پير کرد و اين به جهت آيهي فوق الذّکر «فَاستَقِم کما أُمرت» است. اين آيه در جاي ديگري هم آمده وليکن بحث «وَ مَن تابَ معَک» نيست.
پرسشي که مطرح است اين که پيامبر و امّت اسلامي در سطوح مختلف، براي بقاي چه چيزي استقامت کنند؟! با توجّه به بهره اي که از سيرهي امام حسينعليهالسّلام مي بريم، مي توانيم اين استفاده را بکنيم که کساني که رهروِ راه امام حسينعليهالسّلام هستند و نيز آناني که در اربعين، تجديد بيعت با امامعليهالسّلام ميکنند، اين ها مي خواهند همان امّتي باشند که استقامت ميکنند.
با توجّه به مکتب امام حسينعليهالسّلام و فلسفهي قيام ايشان در عاشورا، درمي يابيم که متعلَّق اين استقامت، خود اسلام و دين است. در واقع اگر اسلام از آسيب ها سالم بماند، هم رفتار ديني ما و هم حکمراني ديني ما و هم تمدّن اسلامي ما سالم خواهد ماند. به عبارت ديگر، ما وقتي مي توانيم اهل حکمراني اسلامي باشيم که بر اسلام استقامت بورزيم، اسلام را حفظ بکنيم، تابع اسلام باشيم، نه اين که اسلام تابع ما باشد. ما اگر بخواهيم تمدّن اسلامي داشته باشيم، بايد تابع اسلام باشيم و تمدّن را با ملاک هاي اسلامي بسازيم.
تقابلي که ميان امام حسينعليهالسّلام و يزيد وجود دارد، اين نيست که يزيد بي دين است و امام دين دار است! يزيد هم خودش را پرچم دار حکومت اسلامي مي دانست و مدّعي بود که امامعليهالسّلام عليه دين خروج کرده است!! تمايزي که ميان يزيد و امامعليهالسّلام وجود دارد اين است که امام پايبند به اسلام و تابع آن است ولي يزيد از اسلام به عنوان ابزاري به نفع منافع مادي و خارج کردن رقيب از صحنه استفاده ميکند. براي اين که مستندي هم بر اين مطلب داشته باشيم، مطلبي را از آن چه در سيرهي امام حسينعليهالسّلام وجود دارد مي آوريم: در همان آغازي که يزيد به قدرت رسيد، نامه اي براي حاکم مدينه نوشت و به او گفت که برايش از امام بيعت بگيرد. وليد، حاکم مدينه، امام را به مقرّ حکومت دعوت کرد و آن جا به ايشان گفت که داستان اين است و شما بايد بيعت بکني. در آن جا امامعليهالسّلام صحبت کوتاهي دارند که دو عبارت مهمّ آن را بيان مي کنم. امام بعد از آن که خود را و نيز يزيد را معرّفي ميکنند، مي فرمايند: «مثلي لا يبايعُ مثلَه» يعني کسي مثل من با کسي مثل يزيد بيعت نميکند و در پايان نيز مي فرمايند: «أينا أَحقُّ بالخِلافَه و البيعَه؟» يعني با توجّه به معرّفي هايي که من داشتم که من از اهل بيت نبوّت و معدن رسالت و محلّ آمد و رفت ملائکه و محلّ فرود وحي و… هستم و از آن طرف، يزيد فردي شارب الخمر، قاتل نفس محترم، داراي فسق علني و… هست، کدام يک از ما سزاوارتر به خلافت و بيعت هستيم؟!! خلاصه امام بيعت نميکنند و برميگردند ولي مروان اعتراض مي کند. فرداي آن روز اتّفاقي افتاده و آن اين که امامعليهالسّلام مروان را در بيرون مي بينند و مروان يک مطلبي به امام مي گويد و آن، اين که من طرفدار شما هستم و اگر بيعت را قبول کني به صلاح شما هست! امام از پيشنهاد مروان جويا مي شوند و او ميگويد شما بيعت کنيد که هم به نفع دين شما و هم دنياي شماست! امام در اين جا پاسخي مي دهند: «إنّا لله و إنّا اِليهِ راجعون و علي الاسلامِ السّلام إذ وُليت بِراعٍ مثل يزيد»؛ فاتحهي اسلام خوانده است وقتي که امّت اسلامي مبتلا بشود به مثل يزيد؛ در واقع امام حکمراني اسلامي را با توجّه به شناختي که از يزيد دارند، از دست رفته مي دانند و حکمراني يزيد را مساوي با از بين رفتن اسلام مي دانند در حالي که ما موظّف به حفظ اسلام هستيم و اين مطالب ادامه دارد که به جهت نبودن فرصت، مطرح نمي کنيم.
در واقع اصل فلسفهي قيام امامعليهالسّلام و عدم بيعت ايشان با يزيد و پيش رفتن تا شهادت، اين است که مي خواهند جلوي يک نوع از حکمراني را که مساوي با از بين رفتن اسلام است بگيرند و با تقديم جان خود، فرزندان، برادران و خانوادهي خودشان از اسلام محافظت ميکنند. اين همان الگوي ما در استقامت است و نشان مي دهد که متعلَّق استقامت، همان اسلام و دين است. اين همان است که از آن با عنوان مرجع امنيت در اسلام ياد مي کنيم که مرجع امنيت در اسلام، خود اسلام است. اسلام بر هر چيز ديگري مقدّم است. تمام اقدامات ما و رهبران ديني بايد معطوف به اسلام و در خدمت به آن باشد؛ بايد در گرو حفظ اسلام و مقاومت بر آن باشد. بنابراين نيل به حکمراني اسلامي و تمدّن سازي اسلامي در گرو شناخت اسلام و عمل به آن و استقامت بر حفظ آن است، هم از سوي حاکمان، هم امّت و هم مردم. اربعين جلوه گاه اين استقامت است و جايي است که امّت با حضور خودش، با ايثار خودش، نشان مي دهد که مي خواهد در مسير تحقّق راه امامعليهالسّلام و تحقّق آيهي شريفهي «فَاستَقِم کما أُمرت وَ مَن تابَ معَک» گام بردارد.
به نظر مي رسد يکي از مهمترين مؤلّفه هاي اسلامي که مي تواند اين تفکّر اصيل حکمراني اسلامي و تمدّن سازي اسلامي را گسترش بدهد و رابطهي حکومت اسلامي با امّت و آحاد امّت با يکديگر را معرّفي بکند، همين اربعين است.”
ايشان در آخر فرمودند: از خداوند متعال مي خواهيم که با رفع بليهي کرونا در سال هاي ديگر، بتوانيم در اين مراسم شرکت کرده و آن را با شکوه برگزار کنيم و همواره در خدمت خداوند، اسلام، رسول الله و اهل بيتعليهمالسّلام باشيم.
و امّا در ادامهي برنامه، حجّت الاسلام دکتر مهدي اميدي، عضو هيئت علمي مؤسّسهي آموزشي ـ پژوهشي امام خميني(ره) و دانشيار گروه علوم سياسي و عضو شوراي علمي گروه مطالعات تمدّني به موضوع خويش با عنوان« امّت سازي و اقتضائات خلافت انساني» پرداختند و اشاره کردند که: ابتدا يک بحث مفهومي دارم راجع به رويکرد تمدّني و مختصّات اين رويکرد و بعد ان شاء الله وارد بحث اقتضائات خلافت انسان و امّت سازي مي شوم.
مرادمان از رويکرد که در عربي معادل اِتّجاه است، همان نگرش، جهت گيري، زاويهي ديد و روش مواجه شدن با يک مسئله است و در اصطلاح به نوع نگرش و جهت گيري آگاهانه و هدفمند فرد يا افراد در باب نقد، اصلاح و يا سامان دهي امور فکري و عملي اطلاق مي شود. تمدّن را هم که وقتي ما مطرح ميکنيم، مرادمان گسترده ترين و مناسب ترين نوع زيست انساني، فکري و رشد و تعالي انسان هست که بتواند به کمال فردي و سعادت اجتماعي خود راه پيدا کند. به همين جهت وقتي ما صحبت از رويکرد تمدّني ميکنيم، مرادمان مواجههي کلان در تنظيم امور و استفاده از تمامي ظرفيت ها براي فراهم شدن فضاي زيست و تعالي انسان و دست يابي به سعادت واقعي است.
رويکرد تمدّني مختصّاتي دارد که به طور اجمال عبارت اند از: يک نوع نگاه کلاننگر نسبت به مسائل؛ توجّه به گستره ي وسيع مناسبات اجتماعي در گسترهي وسيع جغرافيايي؛ توجّه به نيازهاي انساني از آن جهت که انسان است و فارغ از تکثّرهاي قومي، نژادي، زباني، مذهبي، گفتماني و…؛ اهميت پيدا کردن ارزش ها و غايات در عرصه هاي مختلف و تلاش براي اين که راه حل هاي مشترکي براي برون رفت از آن ارائه شود و نهايتاً بحث توجّه به حاکميت حدّاکثري روح فرهنگ، ايدئولوژي و يا دين، بر ساخته ها و محصولات مادي در گستره کلان.
ايشان با بيان مقدّماتي مسئلهي حکمراني انسان و خلافت مبتني بر آن و امّت سازي را بر اساس اين رويکرد اين گونه تبيين کردند که: وظيفهي تنظيم ارادي روابط چهارگانهي انسان با خدا، طبيعت، خودش و ساير انسان ها، سنگين تر است چرا که افزون بر حاکميت تکويني الهي، خلافت از جنبهي تشريعي نيز از حاکميت برخوردار است. حکمران اسلامي افزون بر اين که تا حدّ زيادي موظّف هست که تدوين نظري از ابعاد حاکميت الهي کرده و دفاع نظري بکند و نيز در عينيت جامعه تجسّم ببخشد، وظيفه دارد که تمام ابناء بشر را براي اداي مسئوليت تاريخي خودش همراه و هماهنگ بکند و اين همان جنبهي امّت سازي هست.
اگر ليبراليسم به جدايي دين از مسائل اجتماعي رأي داد و اگر مارکسيسم دين را افيون توده ها ناميد، حکمراني اسلامي بايد در عينيت تاريخي خودش تجسّمي از اسلام کارآمد، مردمي، علم گرا، پيشرفت گرا، متخلّق به اخلاق و فضيلت، تعالي جو، عدالت گستر، مقتدر و عزّتمند باشد. مسير اصلي حکمراني اسلامي، امّت محور و تمدّني، حرکت بر مبناي توحيد و عبوديت است و آن هم اقتضائاتي دارد.
اوّلين جنبهي اقتضائات اين نوع حکمراني اين است که: بايد تلاش بکند که امّت را براي تحقّق بُعد سياسي حکومتش همراه بکند. يعني تلاش بکند که با امّت همراه شود براي ساختن يک جامعه ي سياسي، ساختن حکومت و تشکيل دولت بر اساس حاکميت الهي. مسئلهي پر اهميت بعدي، تحقّق بُعد تربيتي خلافت است که از طريق تربيت انسان هاي صالح و کارآمد مي باشد. در اين نوع حکومت، حاکميت و مردم بايستي در کنار يکديگر ابعاد آن را محقّق کنند. مسئلهي ديگر تحقّق بُعد اجتماعي خلافت است که از طريق رعايت آزادي هاي مشروع توسط خود مردم و نيز حکومت بوجود مي آيد؛ مورد ديگر زمينهسازي براي رشد استعداد ها و نيز، نفي سلطه طلبي و سلطه جويي از سوي خود حکومت و خود مردم مي باشد.
ايشان در ادامه با بيان ابعاد ديگر خلافت اعمّ از بعد اقتصادي، عاطفي و… خاطرنشان کردند که چنين حکومتي ناشر معروف است نه منکر؛ اصلاحگر هست و نه مفسد؛ تکليف گرا است و به واقعيات اجتماعي توجّه دارد تا بتواند تکاليف اجتماعي خود را انجام بدهد؛ خداوند را در عرصه هاي مختلف مورد توجّه قرار داده و با مشارکت دادن عموم مردم در سطوح مختلف اجتماعي، به سمت تشکيل امّت واحده مي رود؛ امّتي که متعالي، معتدل و مناسب باشد و اهداف متعالي را دنبال ميکند که طبيعتاً چنين امّتي الگوي امّت هاي ديگر قرار مي گيرد و بايد در ثقل حکمراني خودش، حاکماني داشته باشد که الگوي مردم باشند و امّت بتواند با نگاه به آن ها خود را متعالي بکند.
در نهايت حجّت الاسلام دکتر اميدي بحث خود را اين گونه جمع بندي کردند که: به نظر مي رسد اگر ابعاد خلافت تشريعي و تکويني را مدّنظر قرار دهيم و اين نگاه قرآني را بيان کنيم، قطعاً جامعه اي را خواهيم داشت که رويکرد آن اسلامي و تمدّني است و در عين حال همّت آن اين است که هم استعدادهاي بشري را به منصه ي ظهور برساند و هم نياز هاي فطري و تشريعي و تکويني بشر را پاسخ دهد.
در قسمت بعدي برنامه، حجّت الاسلام دکتر ايزدِهي بحث خود را با عنوان«اربعين و شاخص هاي تمدّن نوين اسلامي» آغاز نمودند و در ابتداي سخنان خود و قبل از پيوند بحث اربعين با تمدّن اسلامي، بيان داشتند که روايت مشهوري است که نشانه هاي مؤمن را پنج چيز شمرده که عمدتاً نشانه هايي است که در ظاهر مؤمن جلوه مي کند و نشانه هاي باطني نيست. نماز 51 رکعتي يعني آن چه مقابل مردم جلوه ميکند. علامت مهر در پيشاني داشتن، بسم الله را در نماز بلند گفتن، انگشتر به دست راست کردن و اربعين. چهار مورد قبلي، همه مواردي است که در ظاهر زندگي افراد خودنمايي ميکند و جلوه هاي ايمان مؤمن نيست چرا که در ادبيات ما مراد از مؤمن در يکي از تعابير، يعني کسي که ايمان به خدا دارد و در مسير اهل بيتعليهمالسّلام حرکت ميکند؛ فلذا چون چهار مورد، از موارد ظاهري است که در ظاهر زندگي شيعيان جلوه ميکند، حتماً مورد پنجم را هم بايد در همين مسير ارزيابي کنيم؛ لذا اربعين به مثابه نشانه و نماد زندگي مؤمنان خواهد بود. يعني شيعيان يک نماد محوري اگر داشته باشند، اين اربعين است.
در اسلام بر نمادگرايي تأکيد مي شود. به حج، عمدتاً نماد اسلام مي گويند که مردم در صفوفي واحد و با رفتارهايي مشخّص، جمع مي شوند و مناسکي را به جا مي آورند. اگر مکّه، کعبه و حج، نماد اسلام باشد و همهي مسلمانان از هر رنگ و نژاد و زبان و مذهبي دور هم جمع مي شوند و با هدف واحدي حرکت مي کنند، اربعين نيز نمادي است که تمام بندگان خدا فارغ از تفاوت هاي ظاهري، نژادي، مذهبي و حتّي ادياني، دور هم جمع مي شوند و حرکتي واحد را دنبال ميکنند. چنين مسئلهاي پيام دارد و آن اين که در حج، ملاک و محور و مبنا توحيد است. همگان بر محوريت توحيد حرکت ميکنند. چه شيعه و چه ديگر فِرَق و مردم، همه گرد کعبه حرکت ميکنند؛ امّا وقتي جلوتر مي رويم، نمادهاي ديگري خواهيم داشت؛ مثل نماد عدالت و امامت که البتّه در امتداد نبوّت است. در ماجراي اربعين، شيعيان با محوريت امام حسينعليهالسّلام يعني آن چه که امام حسينعليهالسّلام نماد آن است که بيان باشد از عدالت، ظلم ستيزي، فطرت، ولايت و… حرکت ميکنند و با همهي مردم مواسات ميکنند تا همگان برسند. اگر در مورد کعبه، رسيدن به يک مقصود مراد نيست و دور آن گشتن مراد است، در اربعين رسيدن به هدفي ملاک است که اتّفاقاً با سختي همراه بوده و طولاني مدّت است وليکن دست يافتني بوده و همگان همکاري مي کنند که تا به آن برسند.
اگر ما بخواهيم الگويي براي امّت اسلامي با محوريت آموزش شيعي تعيين کنيم، غير از مسئلهي حج که يکي از مناسک جدّي شيعي است؛ همان رويکرد اربعين است که شامل مشخّصه هايي چون نظم بسيار متناسب، حرکت پياپي شبانهروزي، مردمي بودن، ظلمستيز بودن، عدالتمحور بودن، تعاون داشتن و درعين حال با محوريت اربعين و محوريت معنويت حرکت کردن، مادي محور نبودن و بار سختي ها را به دوش گرفتن است.
ايشان در ادامه متذکّر شدند که در خصوص رويکردي که اگر قرار باشد اربعين را با محوريت تمدّن اسلامي بازخواني کنيم بايد يادآور شويم که دليل اين که بر خلاف ساير فرهنگ ها که به جهت قابليت بسيار محدودشان، قابليت امتداد ندارند، اسلامِ عزيز به دليل ظرفيت هاي بالاي آن و قابليت هايي که دارد، در جهان گسترده شد و امتداد يافت و شيعيان مادامي که از ظرفيت اسلام برخوردارند، از ساير ظرفيت ها نيز در ابعاد مختلف برخوردار خواهند بود. اگر چه اسلام بود که توانست تمدّن اسلامي را ارائه کند که نماد عدالت محسوب مي شود، امّا جمهوري اسلامي نيز با بهره مندي از ظرفيت اسلام توانست با همه ي نواقصي که در آن وجود داشت و مبتني بر آن آرمان شهر اسلامي نبود، با محوريت آرمان هاي شيعي، در سال هاي اخير پيام هايي را براي دنيا ارسال کند که اين پيام ها از محتواي غني اي برخوردار بوده و قابليت فراگير شدن را دارد. چرا که طبيعي است که اگر يک فرهنگي قابليت نرم افزاري مناسب براي رسيدن به تمدّن و کشاندن جامعهي جهاني به سمت تمدّن را برخوردار نباشد، ديگر نمي تواند حرفي از تمدّن بزند.
انقلاب اسلامي وقتي توسّط مرحوم امام ارائه شد، در قالبي به نام جمهوري اسلامي با اقبال مردمي واقع شد و به عنوان پوسته و امّ القراي انقلاب اسلامي قرار گرفت و ادبيات انقلاب اسلامي را گسترش داد و اين ادبيات به آن پوسته محدود نشده و به ياري خدا در دنيا صدور پيدا کرد.
در انتهاي برنامه حجّت الاسلام دکتر جمالي بيانات ارزشمندشان را پيرامون مسئله ي اربعين فرمودند و متذکّر شدند که حادثهي اربعين را بايد ذيل حادثهي عاشورا و حادثهي عاشورا را نيز ذيل حرکت نبي مکرّم اسلام در ايجاد حکومت اسلامي قرار داد. ايشان اضافه کردند که ما به جِد با خلأ فلسفهي تاريخي مواجه هستيم. ما بايد جايگاه عاشورا را به درستي بشناسيم که عاشورا دارد چه ميکند. نقشهي تمدّن اسلامي را هم که مقام معظّم رهبري تأکيد فراواني بر آن دارند، بايد خوب بلد باشيم. حوادثي مثل غدير، عاشورا، سفر امام رضاعليهالسّلام به ايران و… که چه مناسباتي را به وجود آورد و همهي اين ها را به عنوان نقشهي تمدّني فهم کرده و به درستي پيش برويم. عينيت هاي تمدّني براي پيشبرد تمدّن بسيار لازم هستند. بايد جلوه هاي تمدّن شکل بگيرد تا عقلانيتي ذيل آن عينيت ها شکل بگيرد. در ادامه ايشان افزودند: به عقيده ي من عقلانيت، پسيني است و نه پيشيني. در قالب مثال، مثل اين که يک حادثه ي يازده سپتامبري شکل مي گيرد و بعد از آن جرياناتي بوجود مي آيد و سوءاستفاده هايي توسّط دشمن شکل مي گيرد. يا اين که يک ويروسي در عالم مثل کرونا بوجود مي آيد و دشمن دارد ذيل آن دنيا را به حکمراني مجازي مي کشاند. لذا خود اين اربعين از آن رزق هاي «مِن حيثُ لا يحتسب» اي هست که انقلاب اسلامي را دارد پيش مي برد و متأسّفانه ما قدر اين اربعين را نمي دانيم. اربعين کلّ معادلات عالم را دارد به هم مي ريزد وليکن متأسّفانه کاري به بزرگي اين حادثهي عظيم انجام نمي شود.
مطلب بعد اين که واقعاً عاشورا چه نقطهي عطفي است که خيلي از امّت ها مبتني بر آن معادلات جديدي پيدا کردند؟ در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: تحقّق مُلک مهدوي به يک عنصري نياز داشت که حادثهي عظيم ظهور را شکل بدهد و آن عاشوراي امام حسينعليهالسّلام است. اربعين از اين منظر علاوه بر ايجاد تحوّل روحي در ميان مردم، پازل هاي جديدي را شکل داده و در حال به هم ريختن همهي معادلات قبلي است. انساني را شکل مي دهد که ايثارگر است و ديگران را بر خود مقدّم مي شمارد. انسان عجيبي را درست کرده است. عراقي ها را ببينيد؛ مسابقه بر سر خدمت است. تکثّرهاي رنگي، نژادي و… در حال کم رنگ شدن و از بين رفتن است. بايد مديريتي بر اين اساس در سطوح مختلف شکل بگيرد. بايد محتواي علوم انساني و اجتماعي تغيير کرده و از اربعين الگو بگيرند.
در آخر ايشان مطالب خود را اين گونه جمع بندي نمودند که: بايد اربعين را ذيل عاشورا و تحوّل روحي بررسي کنيم و اين که چه طور اربعين بر مدارِ خدمت دارد انسان ها را مي سازد و در مقابل داعش و اسلام آمريکايي قد علم کرده و سبک زندگي جديد و مؤمنانهاي را شکل مي دهد که مقدّمهي ملک مهدوي است و همهي اين ها آينده پژوهي و مطالعه بر مبناي ظرفيتي عظيم مي طلبد. اگر مي خواهيد تقريب مذاهبي شکل بدهيد، ابتدا با عاشورا و اربعين شروع کنيد. اربعين دارد خطّ مقاومت جديدي را شکل مي دهد و اين گستره را بايد مورد مطالعه قرار داد و نبايد تنها به مباحث نظري اکتفا کرد.
در خاتمه، مسئولين برگزاري کنگره از اساتيد ارجمندي که جلسه را با بيانات ارزشمند خود مزين نمودند، قدرداني کرده و با ذکر صلواتي بر محمّد و آل محمّد جلسه به پايان رسيد.