نیاز به کشف الگوهای مرتفع و منطبق با برنامه های الهی در کنگره اربعین

احیاء جوامع، سامان‌بخشی و رشد و رفعت مردم از نمودهای تمدن اربعینی است
۱۳۹۵/۰۷/۰۹
سومین همایش سراسری مهدویت
۱۳۹۵/۰۷/۰۹
Revolution Slider Error: Slider with alias news not found.
Maybe you mean: 'main' or '-1' or 'main-backup2' or 'main-backup3' or 'main-backup4' or 'main-backup6'

در رصدآینده رویداد اربعین باید به دنبال روندها و فراتر از آن در پی «کشف الگوهای حاکم» بر آن بود؛ الگوهایی مرتفع و منطبق با برنامه‎های الهی

 

دبیر نشست مطالعات آینده شناسی همایش از غدیر تا اربعین در گفتگو با خبرنگار ما گفت:از منظر آینده پژوهی، معمولا اولین موضوع در مواجهه با پدیده‌های اجتماعی از جمله پدیده عظیم رابعین، سطح ظاهری ماجراست. اما در رویکرد آینده‌نگرانه، برای ارائه یک تحلیل مناسب، باید لایه های عمیق تر پدیده‌ها نیز واکاوی و بررسی شود.

دکتر محمد مهدی ذوالفقارزاده ادامه داد:در سطح عمیق‌تر ما با «روندها» مواجهیم؛ یعنی چند رویداد پی در پی که دارای چیدمان منطقی و منظم باشد. اگر در مواجهه با پدیده‌ها، روندهای مطرح در آنها شناسایی شود، می‌توان گفت گام مهم دیگری در مسیر رصد آینده آن پدیده برداشته شده است.

وی افزود:اما در این مسیر، روش هایی موفق هستند و تحلیل هایی کارامدتر هستند که لایه های فراتر از روند را هم شکار کنند و آن «الگوهای حاکم» بر این روندهاست.منظور از الگوها،آن نظم پنهانی است که خود روندها و در پی آن، رویدادها را تحت تاثیر قرار می دهد؛ یعنی آن مکانیسم‌ها و علل و عوامل اصلی مؤثر بر رویدادها و روندها.به عنوان مثال، در مواجهه با پدیده‌ای اجتماعی مانند طلاق در جامعه، می‌توان خدای نکرده بدون مطالعه و بی‌تفاوت و با بی‌اعتنایی از کنار آن گذشت. اما مواجهه فعال و آینده نگر با این پدیده ایجاب می‌کند که روندهای مربوط به آن از ابعاد مختلف، مثلا ظاهری‌ترین سطح آن، یعنی آمار طلاق در سالهای متوالی رصد شود؛ در پی این رصد، روندهای ممکن استخراج شود و در گامی فراتر، الگوهای حاکم بر این روندها کشف شود. کشف این الگوهاست که ما را به سمت گمانه‌زنی‌های عالمانه در خصوص آینده این پدیده رهنمون می سازد.

این پژهشگر حوزه آینده شناسی خاطر نشان ساخت:حال همین برخورد را با پدیده عجیب و عظیم اربعین در سالهای اخیر می توان داشت، یعنی خدای نکرده نسبت به آن بی اعتنا بود؛ یا برخورد فعال و آینده نگر در مواجهه با آن در پیش گرفت. اگر ماجرای اربعین، حکایت از یک تغییر و تحول در انسانهاست، دانش آینده پژوهی به ما می گوید باید به آن بهاد داد. همان طور که گفته شد این بها دادن و اعتنا کردن به آن باید دست کم در سه سطح صورت گیرد؛ هر چند از سطح ظاهری آغاز می شود ولی باید ما را به سمت لایه های عمیق تر و ابعاد متعالی تر مؤثر بر این پدیده عظیم رهنمون سازد.به عنوان مثال، در سطح نخست (بعد ظاهری ماجرا)، وقتی آمار اعلام شده از سوی ستاد اربعین فقط از ایران را بررسی می کنیم، روند شدت یافتن عجیب تب و تاب اربعین برایمان به خوبی نمایان می شود. تعداد زائرین در سال ۱۳۹۲، ۳۰۰ هزار نفر، در سال ۱۳۹۳، ۶۰۰ هزار نفر و در سال ۱۳۹۴ حدود ۲ میلیون نفر!این یعنی یک تغییر شگرف و فلسفه آینده پژوهی، ایجاب می کند تا با تغییرات مواجهه فعالانه داشت.

ذوالفقارزاده مطالعه میدانی در لایه های دیگر را نیز  یادآور شد و گفت: قطعا نشانه های تغییر و تحول انسانهای حاضر در این صحنه عظیم الهی در ابعاد گوناگون برایمان نمایان می شود. اینکه موضوع قومیت و نژاد و در برخی موارد مذهب و دین کنار می رود و انسانها همچون برادر با یکدیگر به سمت یک هدف ناب یعنی رسیدن به لقاء امامحسین(ع) با هم رفتار می کنند و… صحنه‌های بسیار عجیبی را در کنار همدیگر رقم می زنند که هر اهل دقتی را دچار بهت و حیرت و تأمل و تدبر در آنها می کند!

عضو هیات علمی دانشگاه تهران همت برای رسیدن به سطوح عالی تر، یعنی سطح شناخت الگوهای حاکم بر روندهای تغییر و رویداد اربعین بخواستار شد و ادامه داد: اگر این روندها و رویدادها، عجیب و عظیم است پس قطعا الگوهای حاکم بر آن نیز الگوهایی متعالی و مرتفع است و صرفا محدود به یکسری رخدادها ومحاسبات مادی و تحلیل‌های صرفا اجتماعی یا سیاسی و یا تاریخی نباید بود. برای کشف این الگوها با چنین جایگاهی به نظر می رسد پاسخ به این پرسشها ضروری است:این تحول و سیر این تحولات بخصوص در سالهای اخیر دارای چه خاستگاهی است و از کجا برآمده است؟ پیش آیندهای آن چیست؟ اگر این روندها، عظمت دارند و انسان در مقابل آن سر تعظیم فرود می آورد، و اگر با آهنگی عجیب در حال رشد است، آیا فاعلی حکیم پشت سر آن نیست؟! فاعل این ماجرا کیست؟

دکتر ذوالفقارزاده با اشاره به مثالهایی در ایران در گذشته ای نچندان دور افزود: نمونه ای از این تحولات را چشیده ایم، به نظر می رسد جنس تحولات رخ داده در اربعین، از همان جنس تحولات رخ داده در ماجرای انقلاب اسلامی است. اما این بار گویا محدوه جغرافیایی آن صرفا محدود به ایران نیست و بسیار وسیع تر است.این با یک مقایسه ساده رفتارهای افراد به دست می آید! امام(ره) به ما آموخت که در این صحنه و در این قبیل صحنه ها، فاعل را سریعتر بشناسید، فاعل خداست و زودتر خواست و برنامه او را رصد کنید.

در واقع، جز این است که تحول در قلوب افراد که به رفتارهای آنها کشیده می شود، کار خداست؟! اگر اینطور است، برنامه خدا برای ادامه این مسیر چیست؟ اگر تغییر و تحولات رخ داده در اربعین، به عنوان نشانک های ضعیف از یک تغییر و تحول بزرگی در آینده حکایت داشته باشند؛ این تغییر بزرگ چه می تواند باشد. آیا در مقام یک مسلمان که سعی در شناخت برنامه خدا دارد می توان این برنامه را در این خصوص کشف کرد و خود و جامعه اسلامی را با آن هر چه زودتر هماهنگ کرد و تطبیق داد؟

ما شاید در صحنه هایی از این دست در انقلاب اسلامی و بعد از آن همچون بیداری اسلامی از این گونه معرفت و شناخت و در پی آن عمل صحیح، متأسفانه عقب افتادیم؛ بویژه جامعه نخبگانی و فکری ما که باید در شناخت این پدیده ها پیشرو باشد. اما امیدواریم، این بار اینگونه نشود و در واقع، این توفیق را به برکت نور امام حسین(ع) داشته باشیم که بتوانیماین برنامه را از درون آیات قرآن کشف کنیم و جامعه نخبگانی از این منظر عقب نیفتد و حداقل جامعه علمی از این پدیده غافل نباشد و به دنبال کشف مسیر طراحی شده از سوی خدا باشیم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

فارسی