تدبر قرآنی، تمدن مهدوی، ترم ۲؛ جلسه ششم: شناخت زمانه۲؛ از آیه لیل و نهار تا برنامه محو لیل دنیا و مفسدین زمانه در رویت معراجی پیامبر

تدبر قرآنی، تمدن مهدوی، ترم ۲؛ جلسه پنجم: تفکر جمعی در آیات آفاق و انفس؛ از ارکان و اجزاء تا بررسی الگوی عملی و جامع (ماجرای زنبور عسل)
۱۴۰۱/۰۲/۰۴
تدبر قرآنی، تمدن مهدوی، ترم ۲؛ جلسه هفتم: شناخت زمانه۲؛ سفر معراجی؛ از پهنه های رویت پیامبر تا نقشه راه هدایت زمانه
۱۴۰۱/۰۲/۰۴

شیوه برداشت ما از قرآن

سوالی شده مبنی بر این‌که شیوه برداشت ما از قرآن ما با کدام قواعد اصولی مطابقت دارد؟ ما حداقل سه روش، سه شیوه برای بررسی‌هایمان و ارائه‌مان داریم: بهره از قواعد عقلی چیزی است که پایه و محور کار ماست، همین طور تمرکز و بهره از قواعد قرآنی و همین طور تمرکز بر مفاهیم کلان قرآنی. این سه دسته که عرض کردم هر کدام پنج، شش شاخه دارد، یعنی این‌که ما از قواعد عقلی داریم بهره‌مند می‌شویم در این بحث‌ها و با یک سری قواعد عقلی مثل کل و جزء، شامل و مشمول ، داریم استفاده می‌کنیم یا از بعضی قواعد قرآنی استفاده می‌کنیم: مثلاً تمرکز ما در موضوع واژگان و تناظر این واژگان، نظیر این واژگان در آیه، این یکی از موضوعات از پنج، شش شاخه‌ای‌ست که تمرکز ما بر قواعد قرآنی است. یا در دسته سوم ما بر مفاهیم کلان قرآنی متمرکز می‌شویم. در شیوه مطالعاتی ما چند قانون مفهومی ذیل مفاهیم کلان قرآن جایگاه دارد. یکی از این قانون‌های مفهومی نگاه مبتنی بر آیات خداست: آیات در پهنه آسمان و زمین، آفاق، آیات در پهنه انفسی.

آیات شب و روز در آیه ۱۲ سوره اسراء

خوب امروز هم مبتنی بر همین شیوه یعنی شیوه مطالعه آیاتی، امروز هم مبتنی بر همین شیوه ما قصد داریم وارد سوره مبارکه اسراء بشویم. آیات سوره اسراء را با همین شیوه ورود از منطق مفهوم کلان آیه نگرانه شروع می‌کنیم: بسم الله الرحمن الرحیم، وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ آيَتَيْنِ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَ جَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً. خدای متعال می‌فرماید که در این پهنه دنیا شب و روز را دو آیه قرار دادم. ما در مهندسی عالم شب و روز را قرار دادیم اما به عنوان آیه قرار دادیم، آیه قرار دادیم تا نشان باشد، نشان اعجازگونه برای یک ماجرای بزرگ‌تر. خودش اصل نیست. نشان به سمت یک حقی است، آن حق اصل است، آن حق مدل بزرگ و جامع است، این‌ها مدل کوچک است، مثال است. خوب قرار است چه بشود: فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ، از این زاویه توجه کنید، بلافاصله گام بعدی را این‌گونه تعریف کنید: گام محو و جعل، محو آیه شب و جعل آیه روز. شب را محو می‌کنیم، روز را قرار می‌دهیم، جعل می‌کنیم و این پیوسته حرکت ادامه دارد. خدای متعال می‌توانست بفرماید که محو روز، جعل شب، اما خداوند این را نگفت. دقت کنیم، به کلمه محو اولاً و سپس به تقدم شب بر روز، خداوند می‌گوید به شب توجه کنید اول و سپس روز.

خب ما می‌خواهیم با یک منطق آیه‌نگر به این دوازده آیه اولیه سوره اسراء نگاه کنیم و مبتنی بر همین منطق حیات دنیا را مطالعه کنیم. می‌خواهیم دوباره حیات دنیا را مطالعه کنیم اما این دفعه می‌خواهیم با یک سری ماجرا مطالعه کنیم: ماجرای پیامبر اکرم، ماجرای نوح، ماجرای موسی (ع)، ماجرای قوم بنی اسرائیل، ماجرای این زمان، ماجرای آخر الزمان به سمت ظهور. آیات سوره یونس یک فضای کلی به ما می‌داد و مراحل کلان را مطالعه می‌کرد. آیات سوره اسراء همان سیر را می‌رود اما آن سیر را در یک فضای ماجراگونه بر زمین می‌نشاند: بخش‌هایی را در قالب ماجرا بیان می‌کند. اما زاویه نگاهش چیه؟ زاویه نگاه آیات سوره اسراء محو دوران شب و قرار دادن دوران روز است. اگر از این زوایه به دوره حیات دنیا نگاه کنیم ماجرا درست می‌شود: حیات دنیا قرار است برود؛ چه چیز واقع بشود؟ آن‌جا گفتیم: والله یدعو الی الدار السلام، خداوند می‌خواهد دار السلام را مطرح کند. می‌گوید از این حیات دنیا عبور کنید، با تفکر جمعی در آیات می‌توانید عبور کنید، برسید به دار السلام. چرا؟ چون حیات دنیا تمام شدنی است.

سفر معراج و ارتباط آن با آیات

وارد سوره اسراء بشویم، با نگاه محو شب و بعد جعل دوران روز و بهره مندی از روز عالم: بسم الله الرحمن الرحیم، سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. خدا سوره اسراء را که می‌خواهد شروع کند با ماجرای پیامبر اکرم شروع می‌کند، با ماجرای سفر معراجی پیامبر اکرم. ولی وقتی آیات بعدی را رجوع می‌کنیم می‌بینیم دیگر حرفی از سفر معراجی پیامبر زده نمی‌شود، چرا؟ خدای متعال چرا با سفر معراجی پیامبر شروع می‌کند؟ پس چرا ادامه نمی‌دهد؟ ممکن است بگویید ادامه این بحث در سوره نجم است، ولی نه، در سوره نجم خداوند بخش دیگری از این سفر را مطرح می‌کند. آیه یک سوره اسراء اگرچه که دارد سفر معراجی حضرت را مطرح می‌کند اما فقط سفر پیامبر اکرم از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی را مطرح می‌کند. سفر معراجی پیامبر اکرم، آن سفر مشهور، دارای دو بخش است، بخش اول سیر زمینی پیامبر اکرم با سرعتی اعجاب آور از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی و بخش دوم سفر از مسجد الاقصی به سمت معراج. بخش اول را خداوند در سوره اسراء مطرح می‌کند. دقت کنید: در سوره اسراء نه در آیه اول سوره اسراء: آیات دیگر هم توضیح همین آیه اول است. خدای متعال با سوره اسراء بیان می‌کند پیامبر اکرم از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی چه کرد و چه دید و بعد بخش دوم سفر یعنی از مسجد الاقصی به سمت آسمان را در سوره نجم مطرح می‌کند. پس آیه اول سوره اسراء خودش سرفصل‌هایی دارد و در آیات بعدی باز می‌شود. اما جالب است، وقتی خداوند می‌خواهد سیر عجیب و عظیم پیامبر اکرم در زمین را در شب معراج مطرح بکند، یک نقطه کانونی معرفی می‌کند: نقطه کانونی مسجد الاقصی به عنوان مقصد. مسجد الاقصی که پیرامونش پر از آیه است.

سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ: خدای متعال پاک و منزه است، آن کسی که بنده‌اش را سیر داد، عبدش را سیر داد، چه زمان؟ لَيْلًا: در یک شبانگاه. از مبدأ مسجد الحرام به سمت مقصد مسجد الاقصی. این مقصد چه ویژگی دارد که حتماً پیامبر اکرم از مسجد الحرام نباید مستقیم به آسمان برود، باید برود به سمت مسجد الاقصی، به آن مقصد و بعد ارتفاع بگیرد؟ الَّذِي بَارَكْنَا حَوْلَهُ: پیرامونش پر از برکت است. لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا: خدای متعال پیامبر اکرم را سیر داد به مقصدی که پیرامونش برکت است.

صهیونیست‌ها چند سالی است دارند به دلیل برکت مسجد الاقصی و به دلیل اعجازهایی که معتقدند آن مسجد دارد و معبد سلیمانی که رمزگشای از برخی از اعجاز هست، آن‌جا را حفاری می‌کنند. اخیراً هم در فضای مجازی تصاویری از معماری مرتب بخشی از آن تونل حفاری شده نشان داده شد. اما قرآن کریم به ما کد می‌دهد، می‌گوید اگر می‌خواهید این‌جا را بفهمید قصه‌اش چیست، این‌جا قصه‌اش با یک مفهوم آسمانی به نام برکت گره خورده. زمین را کنکاش می‌کنید؟ مگر دستتان به برکت می‌رسد؟ باید انسان آسمانی باشید تا دستتان به برکت برسد. بر فرض دستتان به برکت رسید، آیات را چکار می‌کنید؟ آیات گویش‌های خدایی است، خدای متعال گویش‌های پیرامون مسجد الاقصی را مختص انسان‌های بزرگ قرار داده از جمله پیامبر اکرم، شما فکر می‌کنید با حفاری مادی می‌توانید این گویش‌ها را کشف بکنید؟ خوب حفرش بکنید، چیزی گیرتان نمی‌آید.

لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا هدف بخش اول معراج

خدای متعال به رسول بزرگش، به سید الرسل می‌گوید: من تو را از مسجد الحرام حرکت می‌دهم به سمت مسجد الاقصی تا یک چیز را مد نظر قرار بدهی و به تو نشان بدهم: لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا، هدف از این سفر زمینی پرسرعت یک چیز است، یک مقصد کانونی این‌جا مطرح است: لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا. می‌بایست در خلال سفر و در مقصد سفر آیات مختلف پیامبر اکرم نشان داده شود. این آیات چه ربطی به زمانه پیامبر دارد؟ چرا باید به سفر معراجی پیامبر ارتباط داشته باشد؟ هرچه که هست سوره اسراء این موضوع را تبیین می‌کند. هرچه که هست عبارت لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا در آیه اول با عبارت فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ در آیه دوازدهم مرتبط است، کدهای آیه، آیه، آیه، در این سوره کدهای بی‌ارتباطی با هم نیست. خدای متعال یک سفر برای رسولش طراحی می‌کند، این سفر برای این است که: لِنُرِيَهُ مِنْ آيَاتِنَا، او آیات خودش را به سید الرسل نشان بدهد، آیاتی که در خلال مسجد الحرام تا مسجد الاقصی، پیرامون مسجد الاقصی است، این آیات در ادامه سوره باز می‌شود و قواره کلی این باز شدن در دوازده آیه اول سوره اسراء مطرح می‌شود و جمع بندی در آیه دوازدهم است.

قبل از این‌که بخواهیم اتصالات این بحث‌ها را با هم بدانیم اول باید از اجزا مطلع بشویم. آیه دوم ماجرای موسی علیه الصلوۀ و السلام است، نه ماجرای پیامبر اکرم. آیه سوم ماجرای نوح علیه السلام است. آیه چهارم، پنجم، ششم، هفتم مربوط به بنی اسرائیل اما در مقاطع زمانی مختلف. آیه هشتم مربوط به قوم بنی اسرائیل. آیه نهم مربوط به قرآن کریم. آیه دهم آیه کلی. آیه یازدهم آیه کلی و آیه دوازدهم یک جمع بندی از محو و ایجاد و جعل نسبت به آیات خدا.

دقت کنید، در این دوازده آیه توصیفی از پیامبر اکرم شده؛ توصیفی از ماجرای نوح شده؛ توصیفی از ماجرای موسی (ع) شده؛ توصیفی از ماجرای بنی اسرائیل در گذشته، در هنگامی که کتابی در زمان موسی نازل شد؛ ماجرای بنی اسرائیل در دوران فساد گسترده اول؛ ماجرای بنی اسرائیل در دوره فساد گسترده در مرحله دوم؛ ماجرای بنی اسرائیل در دوران علوّ کبیر؛ حداقل هفت مقطع زمانی در این آیات مورد سخن قرار گرفته و سپس خدای متعال از انَّ هذا القرآن یَهدی للّتی هی اقوم، سخن به میان می‌آورد که تعابیر عجیبی در روایات هست اگر بخواهیم استفاده روایی بکنیم. بعد خدای متعال این پهنه زمانی را در یک قاب جمع بندی می‌کند تحت عنوان: فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ.

مطالعه شب و روز بر اساس منطق امام صادق (ع)

ممکن است بگویید که چرا کل دوره دنیا را گفتی دوره شب و همه ماجرای نوح، موسی (ع)، پیامبر اکرم، ماجرای بنی اسرائیل در مقاطع مختلف آخر الزمان تا ابتدای سرزمین ظهور، را اسمش را گذاشتی شب، و زمان ظهور و بعد را اسمش را گذاشتی روز ؟ این منطقی است که امام صادق علیه الصلوۀ و السلام به دست ما داده برای مطالعه قرآن و این را به عنوان یک سرّ حضرت به امانت گذاشته، سرّی که امروز عیان شده. قرآن کریم اگرچه که تصریح می‌کند، این شب و روزی که می‌بینید آیه است، نشانه است، اصل نیست، اما به ما نمی‌گوید، راهنمایی صریح نمی‌کند که اصل این‌ها چیست؟ لااقل ما تصریح پیدا نمی‌کنیم. شاید یک اندیشمند، یک کسی که حجاب‌ها ازش کنار رفته بگوید این آیه دارد اصل شب و روز را مطرح می‌کند و بعد ما هم نگاه بکنیم متوجه بشویم. ولی فعلاً من و شما که نگاه می‌کنیم متوجه نمی‌شویم. طبیعتاً باید زانوی تلمّذ در محضر ائمه معصومین بزنیم. سوره لیل و سوره شمس و بیانات ائمه معصومین ذیل این سوره برای ما روشن می‌کند که شب چگونه آیه است و روز چگونه آیه است؟ شب آیه و نشانی است بر کل دوره دنیا و روز آیه و نشانی است بر کل دوره آخرت. با راهنمایی امام صادق (ع) متوجه می‌شویم فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ یعنی یک روزی دنیا تمام و محو می‌شود. این شب را برای شما قرار دادیم، ابتدا هم از محو شب حرف زدیم چون برای دستگاه خدای متعال اگرچه شب مهم است اما عبور از شب مهم‌تر است، چرا؟ چون: والله یدعو الی الدار السلام، خدا برایش روز مهم است. لیل دنیا را قرار داده تا قیمت روز روشن شود.

فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ. به شب نگاه کن که چگونه می‌رود، دنیا تمام می‌شود، به دنیا دل خوش نکن، حیات دنیا با همه عظمتش و مراحل متعددش گرفتار مرحله چهارم و پنجم می‌شود، زیر و رو می‌شود، باید عبور کنی. پس توضیح امام صادق علیه الصلوۀ و السلام ذیل شب و روز را اگر این‌جا لحاظ کنیم متوجه می‌شویم خدای متعال چرا به ما گفته که به شب به عنوان یک مثال نگاه کنید، به عنوان یک نشان نگاه کنید، نه به عنوان یک ماجرای بزرگ اصلی و حقیقی. از این به بعد در این سوره وقتی می‌خواهیم گفتگو کنیم می‌گوییم شب دنیا و روز آخرت. خدایا تو قرار دادی شب و روز را: وَ جَعَلْنَا اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ، ده هزار سال است، اما به عنوان آیه و نشانه و تو به ما یاد دادی هر وقت به شب نگاه کنیم، نگاه کنیم که شب را نشان شب دنیا ببینیم، نگاه کنیم که شب دنیا را محو شدنی بدانیم، و نگاه کنیم به روز که پایدار است، که تو روز را دوست داری و باید ما از درون شب به سمت روز سبقت بگیریم، این‌ها نتایج اولیه از آیه دوازدهم سوره اسراء است.

تبیین خط بنی اسرائیلی در شب عالم بر اساس آیات اولیه سوره اسراء

حالا وارد اجزاء بشویم. سفر معراجی پیامبر اکرم از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی، همه آیات دوازده گانه را در درون خودش هضم می‌کند، این آیات یک بافت را دارد برای ما مطرح می‌کند. ما قائل نیستیم آیات به شکل پراکنده کنار هم قرار گرفته، قائلیم که آیات به اذن الله به شکل عظیم و عجیب مرتب شده، به دست پیامبر اکرم، در قالب سیاق‌ها و بعد در قالب سوره‌ها، در قالب کل قرآن کریم. ما آن نظریه جمع قرآن بعد از پیامبر اکرم را باور نداریم به دلایل مختلف. اگر قائل باشیم که یک سوره در مجموع یک محتوای جامع را می‌خواهد بگوید و نمی‌تواند آیه یک بی‌ارتباط با آیه دو و سه و چهار تا صد و یازده باشد، آن وقت برداشت ما مدار اصلی خودش را به تدریج پیدا می‌کند. اگر با این منطق ورود کنیم آن‌وقت شما می‌بینید این صد و یازده آیه به هم مرتبط است، آیه اول که سفر معراجی پیامبر اکرم را مطرح می‌کند و سفر معراجی را به خاطر رؤیت آیات، به خاطر رؤیت ماجراهای اعجازگونه به این قصد معرفی می‌کند، این سفر یک سیر زمینی دارد، آن سیر زمینی داستان موسی، داستان نوح، داستان بنی اسرائیل در زمان، در زمان گذشته، در زمان حال، در زمان آخر الزمان و تا سرزمین ظهور را پوشش می‌دهد و این خط بنی اسرائیلی چون خط اصلی فتنه در دوران شب عالم است، در شب عالم دارد مطالعه می‌شود، در شب عالم دارد تبیین می‌شود، در شب عالم دارد نقاط اصلی‌اش روشن می‌شود و در شب عالم وعده داده می‌شود که این خط اصلی محو خواهد شد، پس تمرکز پیامبر اکرم در لیلۀ معراجیه بر نقاط اصلی و آیه گونه شب عالم است. کدام نقاط؟ چه کسانی؟ اصلی‌ترین افراد در امتداد شب ظلمانی عالم. اصلی‌ترین انسان‌هایی که شب را شب‌تر می‌کنند، می‌خواهند روز واقع نشود، می‌خواهند فساد کل عالم را بگیرد، هر هدایتی برای آن‌ها می‌آید هدایت را پس می‌زنند، ماجرای آن‌ها را خداوند روشن می‌کند.

در آیه یک کأن خدای متعال دارد می‌فرماید که ای رسول ما می‌خواهی مسیر دنیا به سمت آخرت را باز کنی؟ بیا و نگاه کن گره‌ها کجاست، بیا و گذشته و آینده را مطالعه کن، بیا راهکار را نشان بده، بیا نگاه کن گره اصلی در قوم ناسپاسی است که به جای عبودیت خدا و شکر خدا، عبودیت نفس را پیشه کرده و ناشکری. آن قوم اگرچه که پیش از این ذریه نوح بوده، نوحی که عبد بوده و شکور، اما بر خلاف جد خودش مسیر ناسپاسی و ناشکری را طی کرده. ذُرِّیَّةَ مَنْ حَمَلْنا مَعَ نُوح، لحن آیه را این‌گونه بخوانیم: ای ذریه‌ای که حملتان کردیم همراه نوح، إِنَّهُ كانَ عَبْداً شَكُوراً، نوح عبد بود، شکور بود، چرا شما عبد نیستید؟ چرا شما شاکر نیستید؟ مگر شما با موسی همراهی نکردید؟ مگر موسی کتابی که آورد برای شما کتاب هدایت نبود؟ وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِبَنِي إِسْرَائِيلَ، و یک چیز را گفتیم: أَلَّا تَتَّخِذُوا مِنْ دُونِي وَكِيلًا، غیر من را وکیل نگیرید، خودتان را کاره‌ای در عالم تصور نکنید. اما چرا به گونه دیگری رفتار کردید؟ چرا ناسپاسی کردید؟ می‌دانید تبعه ناسپاسی شما چه بود؟ شما در کنار منشأ نور مسیر تأملات و تفکرات و خواهش‌های نفسانی خودتان را در کنار نور نشان دادید، این سایه انداخت بر عالم. چه کسی بازیگر عرصه تاریکی شب شد بیش از همه اقوام؟ شما! چرا این کار را کردید؟ چرا در کنار کلیم الله آمدید و در مقابل نور او سایه انداختید؟ چرا بازیگر تاریکی شدید؟ حالا که شما ناسپاسی کردید در کنار منشأ نور، شماها شدید بازیگر اصلی دوره تاریکی عالم و این در کتاب ثبت شد. وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ. خدا می‌خواست شما بازیگر عرصه هدایت باشید، اما شما چه انتخابی کردید؟ حالا که انتخاب کردید حکم رانده شد: وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا. خودتان نخواستید مردان خوب و بازیگران خوب عالم باشید، خودتان نقش بد را انتخاب کردید. حالا که با انتخاب خودتان در دوران دنیایتان در زمان موسی این را انتخاب کردید، من هم در کتاب بالادستی این را قضا می‌کنم: وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ. تا بخواهید به شما فرصت می‌دهم. اگر بخواهید مردان دوران روز باشید به شما فرصت می‌دهم، اگر بخواهید مردان دوران تاریکی باشید به شما فرصت می‌دهم. فعلاً دارید فساد می‌کنید، پس یک دوره‌ای را ویژه شما اختصاص می‌دهم: وَ قَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ. قطعاً فساد می‌کنید، این لام تأکید است، و نون تأکید است. مَرَّتَيْن: دو بار، وَ لَتَعْلُنَّ: باز با لام و نون تأکید ثقیله، قطعاً علوّ می‌کنید، عُلُوًّا كَبِيرًا. فرصت به شما می‌دهم. این وعده خدای متعال است: هر انسان و گروهی که فرصت بخواهد برای میدان‌داری در دنیا، خدا بهش فرصت می‌دهد و قوم بنی اسرائیل بیش از همه اقوام در هنگام جریان نور در زمان کلیم الله تقاضا کرد که بَدمَن باشد، با عملش تقاضا کرد و با عملش نشان داد. خدای متعال هم گفت این فرصت را برایت قرار می‌دهم، این فرصت را قرار داد که این قوم دو مرحله فساد و یک مرحله علوّ کبیر را در دوران شب دنیا واقع بکند. خدا این را قضا کرد. این در زمان موسی علیه الصلوۀ و السلام تثبیت شد، حالا پیامبر اکرم قرار است شب معراج این سیر را ببیند، گذشته را مطالعه بکند، به سمت آینده بیاید، مراحل تحولی دنیا به سمت آخرت را، گام‌های بلند شبکه فساد شیطانی را مطالعه کند و گام‌های بلند و آیه گونه خدای متعال را ببیند، تقویت بکند و نقاط مثبت و بلند را برای جبهه حق تقویت بکند و محو شب و ایجاد روز را راهبری کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

فارسی