همه تحولات ماه رمضان فقط به خاطر دو کلمه است فَإِنِّي قَرِيبٌ من در اوج حضورم. خدای متعال وقتی در حداکثر حضور خودش را در این عالم قرار می دهد عنوان ماه ضیافت الله و شهرالله می شود، مکانیسم حضور قرآن شکل میگیرد، روحالقدس بر عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ نازل می شود و جمیع ملائکه را راهبری می کند، در آن فضا امور نازل می شود و عملا آن فضا چشمه جوشش عالم می شود.
یکی از عزیزان در گروه مجازی تدبر قرآنی در فاصله این دو جلسه سوالی کرده بودند: اگر گفته شد مسلح شویم، چگونه مسلح شویم؟ خلاصه پاسخ در همین دو واژه ست: از طریق فَإِنِّي قَرِيبٌ باید مسلح شویم. فَإِنِّي قَرِيبٌ چگونه تصویر می شود؟ در قالب ماه رمضان، در قالب شهرالله: مطالبه روزه می کند (كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ). خب خروجی روزه چیست؟ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ، واجد تقوی می شوید. این می شود مسلح شدن. چرا؟ چون با همراهی عنصری به نام تقوا هست که انسان از بن بستها رهایی پیدا می کند:وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا. این شد توشه. این شد مسلح شدن به یک توشه. یا در آیات اولیه سوره بقرهذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ. کدام ابزار است که میتواند هدایت را در دست ما قرار بدهد؟ تقوا. در مجموع این توشه و تسلیح جایگاهش چیست؟ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى. بهترین نوع از مسلح شدن مسلح شدن به تقواست.
ما از این موقعیت ورود کردیم و یک نگاهی به گذشته و حال و آینده عالم بر اساس آیات سوره یونس انداختیم و به این نتیجه رسیدیم که خدای متعال پنج کلان دوره در ترسیم دنیا مطرح میکند:
اولا دوره جریانات سماوی است. یک بازه زمانی از ابتدای خلقت دنیا نَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ
دوره دوم رویش زمین و فرآوری اغذیه. فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ. این دوره رویش زمین و فرآوری اغذیه است که انسان و سایر جانداران بتواند بر پای خود بایستد و به حیات خود ادامه دهد.
دوره سوم زینتگری زمین است. حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ. همین زمین به اغذیه انسان بسنده نمی کند گنجینه های مختلف خودش را در معرض قرار میدهد اما انسان ها عموما رفتار مناسبی نخواهند داشت. آنها گمان میکنند که این چیزها را خودشان شکل دادند.
اما دوره چهارم دنیا دوره حیات دنیا حیات. چهارمی که از بیلیون ها سال پیش شکل گرفته و تا قبل از دوره آخرت ادامه دارد.
دوره چهارم چیست؟ وقوع عذاب. می شود در دوره انتهای دنیا عذاب نباشد؟ نه. این ترسیم قرآن کریم است.أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا. همان طور که از آسمان جریانات شکوفایی زمین شکل گرفت از آسمان جریان بر هم زدن زمین هم شکل میگیرد. آسمان هم مبنای تحول و شکوفایی زمین است و هم مبنای به هم ریختگی زمین است. امر عذاب از سوی صاحب لیله القدر نازل می شود که چه بشود؟ وارد دوره پنجم بشویم: فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ. تا آن داشته هایی که انسان را توانمند کرده بود و او را رو به روی صاحب آسمان قدرتمند کرده بود از دستش خارج شود. ببیند همه چیز از صاحب آسمان است و باید دوباره به آن برگردد.
این پنج مقطع که قرآن کریم در این آیه مطرح میکند اسمش را میگذارد مَثَل: إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا. خدای متعال این مثل ها را به شکل بازتر و واضح تر در قالب فصول ترسیم کرده: زمانی که زمان جریان نزولات آسمانی به سمت زمین است خدا این را در قالب فصل زمستان ترسیم کرده: انواع نزولات سماوی باران، برف، رگبار، تگرگ بارش از آسمان. مثال دومی که خدای متعال می زند این است که زمین رویش میکند. فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ. خوردنی ها در معرض قرار میگیرد. خداوند این را در قالب یک فصل تفصیل میکند میشود فصل بهار. اما بخش سوم آیه این بود زمین شکوفا میشود تا حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ، زمین به اوج شکوفایی می رسد خدای متعال این اوج شکوفایی زمین را در قالب فصل تابستان در معرض قرار میدهد. اما بخش چهارم و پنجم چه میشود؟ وقوع عذاب. ما که چهار فصل بیشتر نداریم این آیه دوران حیات دنیا را به پنج قسمت تقسیم میکند سه قسمت اول با فصول تطبیق دارد قسمت چهارم و پنجم چگونه تطبیق میکند؟ ماجرای أَتَاهَا أَمْرُنَا ماجرای برزخی است. آنجایی قابل رویت می شود که مصداق زمینی به خودش میگیرد: فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ. در فصل پاییز چنان آن چیز که در تابستان و بهار بود درو می کند داس عالم را به آن فرود می آورد كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ که انگار هیچی نبوده.
این مثال های کوچک هدف اصلی اش این بود که ادوار حیات دنیا مشخص شود. داس خدایی در زمین فرود نیامده، پس ما در دوره پاییز عالم نیستیم. شاید در دوره بهار هستیم. نه! در دوره بهار زمین فقط دارد فرآوری اغذیه میکند. الان ما در حد تغذیه از زمین بهره نمی بریم. الان قدرت انسان بسیار زیاد است. عقب تر برویم شاید ما در دوره زمستان هستیم. خب این هم نیست بارش ها در حدی بوده که زمین شکوفا شده. طبق این آیه شریفه ما نه در بهار عالم هستیم نه در زمستان عالم، نه در پاییز عالم. پس کجای عالم هستیم؟ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا. در نقطه ای هستیم که فکر میکنیم صاحب عالم هستیم. الان توان انسان وجود دارد. انسان دارد تبختر میکند. هم جبهه حق دارد رشد اهالی اش از جهات مختلف دیده می شود هم در جبهه باطل. هر دو در کشاکش هستند. ما در دوره تابستان عالم هستیم تابستان عالم ویژگی اش زینتگری است. اتفاقا جالب است در بین فصول هم تبرج در تابستان بیش از همه فصول است. ما در این فصل قرار داریم در دوره زینتگری عالم. در این زینتگری هم جبهه حق دارد میشتابد و هم جبهه باطل اما دست و بال جبهه باطل خیلی باز است.
حالا می خواهیم این واژه زینتگری را در قرآن مطالعه کنیم. در قرآن کریم وقتی نگاه میکنیم میبینیم حداقل از سه وجه زینتگری دیده شده. آیا این سه وجه معارض با این حرف هایی که الان زدیم نیست؟ ما گفتیم دوره زمانی ما دوره زینتگری است به نسبت کل تاریخ گذشته و آینده. پس چرا خدای متعال میفرماید إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَهَا آن چیز که در زمین است زینت است برای زمین. زینتگری مربوط به همیشه زمین بوده طبق این آیه. یا مثلاً آیه ۴۶ سوره کهف الْمَالُ وَالْبَنُونَ زِينَةُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا، مال و فرزند زینت حیات دنیا هستند. از آن زمانی که نسل انسانی معنا پیدا میکند در بازه حیات دنیا زینت حیات دنیا هم برای انسان است. یا آیه دیگر رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ. خدایا تو من را فریب دادی من زمین را زینت می کنم و به تبع زینت اغواگری میکنم. سه آیه خواندیم که از این سه آیه دو آیه مربوط به ۱۰ هزار سال انسان است. پس چرا ما می گوییم این ۸۰ سال این ۱۰۰ سال این ۲۰۰ سال دوره زینتگری است؟ چگونه با هم جمع می شود؟
مفهوم زینت در قرآن در سه فراز استفاده شده: یک زینت عمومی دنیا. اساسا وقتی از وقتی دنیا شکل گرفته آنچه که دارد بروز میدهد زینت دنیا است در آسمان هم همین است خدای متعال می فرماید و إِنَّا زَيَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْيَا بِزِينَةٍ الْكَوَاكِبِ. قبل از اینکه این زمین را خدای متعال خلق بکند ستارگان را زینت آسمان قرار داده. یک زینتگری عمومی ابلیس هم داریم و آن مربوط به همین ۱۰ هزار سال است او قسم خورده حالا که من را اغوا کردی من هم زینت میکنم و اغوا میکنم . اما حرفی که در آیه ۲۳و ۲۴ سوره یونس زده میشود حرف دیگری است. ضرب همه این زینتگری ها در هم است. اساسا در بین بهار و تابستان و پاییز و زمستان خدای متعال یک نقطه را نقطه زینت معرفی می کند. این نقطه از سه مثال دیگر خدا متفاوت است: تمام آن زینتگری ها در این دوره زینتگری در هم ضرب میشود و تنیده میشود. حسب آیه قرآن کریم یک دوره ای بنا بوده بر بشر بیاید که زمین در اوج شکوفایی باشد اولا الْمَالُ وَالْبَنُونَ در اوج شکوفایی باشد زمین زینتگری خودش را در اوج قرار بدهد و ابلیس هم با شبکه ابلیسی خودش زینتگری را شکل دهد. اسم این دوره در بین ادوار حیات دنیا بشود دوره زینتگری. تا چه حد این زینتگری جلو برود؟ تا حدی که انسان مختار خودش را نشان بدهد هم انسان های خوب خودشان را نشان بدهند هم انسان های منفی خودش را در اوج نشان بدهد. وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا. تا انسان بگوید پادشاه عالم من هستم. پس زینتگری از ابتدا بوده اما آن نقطه کانونی زینتگری میشود آن دورانی که انسان در اوج قدرت زمین و زمان را به خدمت گرفته.
حالا ما باید اساسا چه کار کنیم؟ اگر ما در دوره تابستان عالم هستیم و در آستانه پاییز، در آستانه أَتَاهَا أَمْرُنَا، در این زمان وظیفه ما چیست؟ پیش از این گفتیم که خدای متعال وقتی این پنج فراز را مطرح میکند نهایتا اینگونه جمع بندی میکند كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ اینگونه نشانه ها را بیان کردم لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ. صحبت سر این دو کلمه است خدای متعال در قبال اینها از ما تفکر میخواهد. تفکر جمعی می خواهد. قرآن کریم در جاهای مختلف از ما انتظار تفکر دارد. اما جالب است تفکر جمعی، تفکر یک قوم در نقاط مختلف از ما خواسته نشده. خدای متعال همه انسانها را دعوت به تفکر میکند. یک گویشی در عالم راه انداخته مثال هایی طبیعتی ایجاد کرده فصولی ایجاد کرده دعوت میکند به اینها نگاه کنید فکر کنید.
در قرآن کریم که نگاه بکنید میبینید خدای متعال وقتی میخواهد حرف از تفکر بزند چهار پنج گونه تفکر را مطرح میکند. گاهی خدای متعال عموم را دعوت به تفکر میکند. گاهی دعوت به تفکر نسبت به قرآن است، نسبت به صاحب قران است، برای آنکه عموم ایمان بیاورند. برای اینکه کفار ایمان بیاورند. گاهی خدای متعال در همان فضای عمومی تبیین آیات کرده میگوید تبیین آیات از من تفکر از شما. مثلا میگوید ای اهالی صدر اسلام هنوز دارید سراغ مسکرات می روید اما گناهش کبیر است، منافعی هم در آن است اما دقت کنید تفکر کنید و از این مرحله عبور کنید. ببینید این نوع از آیات دعوت به تفکر میکند. اما دعوت از کسانیاست که مسلمان شده ولی هنوز اسیر مسکراتند. گاهی خدای متعال میفرماید اهل ذکر باید در خلقت آسمان و زمین تفکر کنند. سطح را بالا میبرد: يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ. یک جایی میرسد خداوند فراتر از این تفکرها را مطرح میکند: در آن نقطه خدای متعال بحث قوم متفکر را مطرح میکند: قوم متفکری که باید در آفاق تفکر کند و در انفس. همه آن تفکرهای قبلی تفکر فردی بود تفکر یک قشر خاص بود تفکر افرادی بود که میخواستند با آن فکر کردن خودشان را گام به گام بالا ببرند. اما یک تفکری است این تفکر، تفکر قومی است. تفکر در آفاق و انفس از جمله آیات سوره یونس. قوم متفکر یعنی تفکر جمعی پایه این تفکر جماعت بودن است. انسان اگر بخواهد به شکل فردی به آن ورود کند شاید اسیب بخورد. باید جمعی حرکت کرد. لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ در سه آیه قرآن بیشتر نیست. آیات سوره یونس از این تفکر حرف میزند. آیه مربوط به نحل که خدای متعال ویژگی نحل را مطرح میکند که چگونه سلوک میکند بر گرده ها می نشیند فرآوری میکند عسل را تحویل ناس میدهد محصول شفابخش را شکل میدهد. آن جا هم خدای متعال بیان میکند لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ.